ماهی را نگهدار یا چگونه حافظهمان را در هفت گام تقویت کنیم؟
ماهی را نگهدار یا چگونه حافظهمان را در هفت گام تقویت کنیم؟
ماهی را نگهدار یا چگونه حافظهمان را در هفت گام تقویت کنیم؟
شاید شما هم از آن دسته آدمها باشید که این جور حکایتها را با حس ناامیدی مطلق گوش میدهید و بلافاصله میروید سراغ مقایسه با حافظه خودتان و این حس ویرانگر که تا حالا چقدر چیزها را فراموش کردهاید! اما باور کنید که حافظه بد وجود ندارد. شما فقط باید حافظهتان را تقویت کنید. همین، تنها آن دسته از افراد که دچار نقص مادرزادی یا بیماری شدید مغزی هستند، حافظه ضعیفی دارند و مطمئناً شما از این دسته نیستید، چون اگر اینطور بود، این متن را برای خواندن انتخاب نمیکردید.
گام اول: از فرار ماهیها ناراحت نشو، درس بگیر
تا به حال چند بار اتفاق افتاده است که یکی از دوستان از یک خاطره مشترک با شما صحبت کرده و شما در کمال تعجب گفتهاید که «چیزی یادم نمیآید»؟ اما با این حال شما مطمئن هستید که میلیونها چیز میدانید، اگر اینطور فکر نمیکنید کافی است به دور و برتان نگاهی بیندازید. آیا صدها چیز اطرافتان برای شما دارای معنی مشخصی از نظر جنس، رنگ و کیفیت نیستند؟ شما حتی درباره چیزهایی میدانید که هرگز ندیدهاید، مانند یک کشور خارجی و خیلی چیزهای دیگر. ممکن است چیزهایی را از یاد برده باشید اما آیا دیگر چیزی را به خاطر نمیآورید؟ پس تعجب نکنید اگر چیزی را فراموش میکنید؛ تعجبانگیزتر بهخاطرآوری آن همه مطلب است. بله، درست متوجه شدهاید، شما یک حافظه درخشان دارید و فقط چون از کارکرد آن رضایت کافی ندارید این متن را دنبال میکنید و این عدم رضایت اصلاً بد نیست. حالا اگر حرف ما را قبول ندارید و میخواهید حتماً قدرت حافظه خود را اندازه بگیرید، پیشنهاد میکنیم خیلی به تستهای موجود در نشریات عمومی توجه نکنید، زیرا معمولاً دارای ارزش علمی نیستند. تستهای معتبر فقط در اختیار روانشناسان است و آنها نیز روش تفسیر آن را بلدند. تستهای حافظه باید ذهن را خیلی سریع ارزشیابی کنند و ضریب عامل هوش باید حداقل باشد. مثلاً یک کودک 10 ساله با بهره هوشی متوسط میتواند دوسوم از اعداد را که به صورت شش رقمی به او گفته میشود را تکرار کند، البته به شرطی که تعداد اعداد از سه بیشتر نباشد. یک بزرگسال متوسط میتواند دوسوم از سه دسته عدد هفت رقمی را تکرار کند و یک بزرگسال باهوش میتواند یک سری عدد هشت رقمی و بیشتر را عیناً و برعکس تکرار کند. حال شما میتوانید با اطرافیانتان این تست را انجام دهید. البته این تست هنگامی جواب درست میدهد که شما شرایط تست را دقیقاً رعایت کرده باشید و با طرف مقابلتان هم هیچ خصومتی نداشته باشند و ایشان هم نسبت به شما. توجه داشته باشید چون این تست از نوع تستهای شنیداری است، باید اعداد را شمرد و کامل تکرار کرد و در جواب تست، ضعفهای احتمالی شنوایی فرد ارزیابیشونده را نیز در نظر گرفت.
حالا شما قدرت تقریبی حافظه خود را میدانید و کاملاً آماده فراگیری سایر مراحل تقویت حافظه هستید.
گام دوم: ماهیها را بشناس
برای اینکه بتوانیم فرایندی را تقویت بکنیم، باید اول بدانیم که آن فرایند دقیقاً چه چیز و چطور است. تا امروز مطالب زیادی درباره ذهن و هوش شنیدهاید و شاید فکر کنید که حافظه بخشی از مغز است، در حالی که این ذهنیت چندان درست نیست. حافظه یکی از کارکردهای ذهن است و ذهن فعالیتهای دیگری نیز دارد. از طرفی رابطه حافظه با هوش مستقیم میباشد و به خاطر همین است که در اغلب تستهای هوش حافظه یکی از بخشهای اساسی محسوب میشود. حال در اینجا چندین تعریف استاندارد از حافظه را که از نشریات و کتب علمی استخراج شده است را برای شما ذکر میکنیم تا شما نیز به فراخور دیدگاه خود آنها را به خاطر بسپارید: 1- نگهداری به مفهوم ظرفیت یادآوری، برابر است با حافظه 2- نگهداری به خاطر سپردن بالقوه است، یعنی چیزی در ذهن که ممکن است بعدها به یاد آورده شود. 3- یادآوری یعنی زنده کردن خاطرهای در ذهن که گواه نگهداری چیزی است در ذهن 4- حافظه، به کار افتادن تمام ذهن است برای یادآوری 5- یک تجربه خاص گذشته
آیا تا به حال فکر کردهاید که چرا وقتی به چیزی فکر یا نگاه میکنید ناخودآگاه چیزهای دیگری به ذهن میرسد؛ به نظر افلاطون اندیشهها به وسیله پیوندهایی به یکدیگر متصل هستند، یا به نظر سقراط هنگامی که چیزی درک میشود میتواند چیزی شبیه یا مغایر با خود را زنده کند. روانشناسان اینگونه رابطه را «تداعی اندیشه» میگویند. توجه داشته باشید که هر قدر مطلبی در ذهن با مطالب دیگر بیشتر ارتباط مستقیم یا معکوس داشته باشد بهتر در ذهن میماند و ربط دادن خوب مطالب به هم میتواند راز یک حافظه خوب باشد.
و حالا یک راز دیگر؛ شما هر قدر بدانید بیشتر میتوانید ذخیره کنید و هر چه بیشتر ذخیره کنید بیشتر میتوانید بیاموزید و این رابطه دو طرفه تا بینهایت ادامه دارد، پس از آن غافل نشوید.
رابطه حافظه و یادگیری یک رابطه مکمل است. یعنی یادگیری کاملاً متکی بر حافظه میباشد، اما از نگاه دیگر میتوان گفت که حافظه همان یادگیری است با اثر ماندگاری طولانی. ما یک سری از قوانین یادگیری سودمند که در طی تحقیقات فراوان مشخص شدهاند را برای شما جمعآوری کردهایم تا دیگر شما نیازی به مطالعه چندین کتاب برای فراگیری آنها نداشته باشید.
سه قانون مهم در مورد یادگیری وجود دارد: 1- قانون آمادگی: به «انگیزه» بیشتر اهمیت بدهید. انگیزه مهمترین عامل آغاز و انجام یک کار است، درست مانند گرسنگی برای دنبال غذا رفتن. اگر آمادگی انجام کاری در شخص نباشد شخص از انجام آن بهرهای نخواهد برد. 2- قانون تکرار (تمرین): اگر کاری با عقاید شخص مغایرت نداشته و آمادگی انجام آن در شخص وجود داشته باشد، فرد با تمرین میتواند آن را به خوبی بیاموزد، البته این قانون درباره همه علوم صادق نیست. 3- قانون اثر: هر شخص برای انحام کار خود هدفی دارد مثلاً حیوانات برای به دست آوردن غذا چیزی را میآموزند یا دانشآموزان برای کسب نمره فعالیت میکنند. مردم «بر اثر» چیزی، چیزهای دلپذیر را حفظ و چیزهای ناخوشایند را فراموش میکنند.
یک راز دیگر هم هست؛ دیدهاید وقتی بعضی از خاطراتمان را برای دیگران تعریف میکنیم برخی یا باور نمیکنند یا با وجود آنکه خود نیز جزیی از آن بودهاند آن را به یاد نمیآورند. تعجب نکنید، این یکی از خاصیتهای ذهن است که همه چیز را به دلخواه ذخیره مینماید و اگر هم چیزی دوست نداشته باشد آن را یا حذف میکند یا به گونهای تغییر میدهد که دوستداشتنیتر شود. درست مانند دستگاه گوارش که ماهیت بسیاری چیزها را تغییر میدهد تا قابل جذب شود. این اتفاق البته ناخودآگاه است ولی میتوان آن را کنترل کرد. این خاصیت همان «پندار» یا «خیال» شماست.
میماند رابطه حافظه و مغز؛ دقیقاً مشخص نیست که عمل ضبط حافظه توسط کدام قسمت از مغز انجام میشود اما میتوان گفت که هر چیز که یاد گرفته یا تجربه میشود یک ردّ عصبی در مغز است. درست مثل اینکه چیزی در مغز حک شود؛ مانند نوشتن کلمهای روی یک طومار بلند که شاید هرگز نتوان به راحتی آن را پیدا کرد، اما مهم این است که آن مطلب در جایی ماندگار است. چون در اینجا قصد نداریم درباره ساختمان مغز صحبت نماییم فقط یادآوری کنیم که به عقیده روانشناسان اگر مغز آسیب فیزیکی ندیده باشد تقریباً چیزی را فراموش نمیکند، یعنی اگر مطلبی وارد ذهن شد دیگر هرگز به طور کامل حذف نمیشود.
گام سوم: ماهیها فرار میکنند چون ...
حافظه همزادی دارد به نام فراموشی. البته فراموشی همیشه هم چیز بدی نیست و فقط باید آن را کنترل کرد.
اگر فکر میکنید چیزی را فراموش کردهاید، احتمالاً به این دلیل است که آن را ناقص به خاطر سپردهاید یا اصلاً حفظ نکردهاید.
اگر از ذهن خود مانند یک خدمتکار توقع بیش از حد داشته باشید قطعاً جواب خوبی دریافت نخواهید کرد. پس هرگز از به خاطر نیاوردن چیزی که برای به یاد ماندنش تلاش نکردهاید ناراحت نشوید. این مطلب برای چیزهایی که به آنها علاقه ندارید نیز صادق است. اگر آدم گوشهگیری هستید و اطرافیان و کلاً اشخاص را به سختی به یاد میآورید یا اگر علومی را که دوست ندارید از روی اجبار مطالعه میکنید به طور حتم دچار گرفتاری بزرگی شدهاید، پس این را فراموش نکنید که تنها راه رهایی «ایجاد علاقه» است.
آیا تا به حال به عکسهای بیکیفیت دقت و تفاوت آنها را با عکسهای خوب احساس کردهاید؟ یکی از اساسیترین نکات که موجب عدم کیفیت در عکسها میشود متمرکز نبودن روی هدف یا تمرکز روی چندین هدف است. این مثال دقیقاً مثال ذهن شماست، یعنی اینکه در یک لحظه نمیتوان بر روی دو مطلب تمرکز کرد، بعضی از دانشآموزان یا دانشجویان آنقدر حواسشان متوجه نگرانیها و دلمشغولیهای شخصیشان است که نمیتوانند بر روی هیچ مطلبی تمرکز کنند و به همین دلیل دچار افت تحصیلی میشوند. اما اگر باز هم فکر میکنید که زیادی فراموشکارید و مسائل مورد علاقه خود را نیز فراموش میکنید، اینها را از خودتان بپرسید: 1- به چه موضوعی علاقه دارید؟ 2- آیا درباره موضوع مورد علاقه خود مطالعه کردهاید یا درباره آن با کسی مشورت داشتهاید؟ 3- آیا درباره آن موضوع میتوانید با کسی بحث کنید یا درباره آن چیزی بنویسید؟ مطمئن باشید که اگر بتوانید به دو مورد آخر جواب مثبت دهید احتمال فراموشی آن مطالب بسیار کم خواهد بود.
نکتهاش این است که تمرکز، خودش از فوائد فراموشی است، یعنی برای اینکه بتوانید روی یک موضوع تمرکز کنید باید سایر موضوعات را فراموش نمایید که این نوع از فراموشی را «فراموشی ارادی» مینامند. اینکه مطالب خوشایند بهتر از مطالب ناخوشایند در ذهن میمانند یک امر غیر ارادی است. نوع دیگری از فراموشی که «فراموشی تدافعی» نام دارد باعث میشود ما مطالبی را که به ضرر خود میدانیم فراموش کنیم، مثل خطاهایی که مرتکب میشویم و بعدها دیگر آن را یا مربوط به خود نمیدانیم یا دیگر صحتشان را تأیید نمیکنیم. این نکته باز هم اشاره دارد به اینکه خاطرات خوب بهتر در ذهن میمانند، اما فراموش نکنید که خاطرات بد نیز فراموش نخواهند شد و فقط به گوشههای تاریک ذهن رانده میشوند.
فراموشی ارادی یا تدافعی را میتوان با استفاده از روشهای زیر کنترل کرد تا کارایی ذهن بالا رود: 1- روی موضوع اصلی تمرکز نمایید و به سایر مطالب توجهی نکنید. 2- از جمع کردن خاطرات بیمصرف بپرهیزید زیرا بعد از مدتی در ذهن خود با یک صندوقچه پر از لباس کهنه مواجه میشوید که از تمام محتویات آن شاید یکی دوتای آنها به کار شما بیایند اما یافتن آنها نیز کاری بسیار سخت و گاهی غیر ممکن است. 3- از خاطرات بد و آزاردهنده فرار نکنید زیرا که آثار فرار کردن از آنها بسیار زیانبار است، پس آنها را بسیار با حوصله و دقت بررسی نمایید و هر وقت که دیگر آزاردهنده نبود آن را قبول کنید.
یک راه خوب دیگر برای پیشگیری از فراموشی، «تجربه عملی» است که در آموزش به عنوان کار عملی از آن یاد میشود. به عنوان مثال اگر در دوران مدرسه سنگها را در درس زمینشناسی آن هم در محیط کلاس مطالعه کنید احتمال عدم موفقیت در شناسایی آنها در محیط بیرون زیاد است، اما اگر آنها را در محیط کوهستان دیده باشید بدون مطالعه نیز در آینده میتوانید آنها را از سایر سنگها تشخیص دهید، اما اگر میخواهید مهارت خود را حفظ کنید نباید برای مدت دراز دست از تمرین بکشید و نیز توجه داشته باشید که فراموشی بر اثر عدم استعمال، یک امر طبیعی است و برای اینکه بعد از یک مدت طولانی مطلبی را به خاطر نمیآورید خود را سرزنش نکنید.
در یک پژوهش دانشگاهی این نتایج به دست آمده است: افرادی که علوم ریاضی و جبر را یک سال به کار نبردند بعد از این مدت حدود 60 درصد از مطالب را فراموش کردند و اشخاصی که مطالب مربوط به درس شیمی را در طول تابستان تکرار نکردند، حدود نیمی از آن را فراموش کردند. اما افرادی که درسها را در طول تابستان مرور نمودند بعد از پایان تحصیلات تقریباً بیش از نیمی از مطالب سالهای اول را نیز به یاد داشتند.
جز عدم استعمال، یک عامل دیگر هم در فراموشی مؤثر است. عاملی به نام «تداخل». تا به حال برایتان پیش آمده که در حالی که عمیقاً درگیر مسألهای هستید رانندگی کنید و بدون آنکه متوجه شوید از چراغ قرمز یا از خیابان مورد نظر عبور نمایید. در اینجا یا مواردی مثل این، یک عامل احساسی موجب تداخل در توجه شما به محیط شده است. یک احساس نیرومند مانند علاقه نیز میتواند باعث تداخل شود. شما هم احتمالاً در بین اطرافیانتان کسانی را دیدهاید که وقتی به کسی علاقهمند شدهاند نظم و انسجام قبلی زندگی خود را از دست دادهاند. تأثیر این عامل میتواند بسیار قوی و حتی دایمی باشد. البته احساسات غیر رومانتیک نیز میتوانند باعث تداخل شوند و نیز این عوامل میتوانند آن چنان روی تمرکز فرد تأثیر بگذارند که دیگر قدرت تصمیمگیری سریع در لحظه را از او بگیرند. مانند رانندگان عصابی یا خیلی ترسو.
فراموشی چندتایی عامل مؤثر دیگر هم دارد که کاربردیتر از بقیه، بیخوابی و کمخوابی است. خواب یکی از مهمترین عوامل در یادگیری و یادآوری و کمخوابی عاملی برای فراموشکاری است. اگر فردی بتواند بعد از یک ساعت خواب روزانه 50 درصد مطالب را به خاطر بیاورد بعد از یک ساعت کار روزانه حداکثر میتواند 20 درصد مطالب را به یاد بیاورد.
گام چهارم: فوت و فنهای ماهیگیری
قبلاً هم گفتیم رمز اصلی موفقیت در این کار، فقط علاقه است. یاد گرفتن چیزهایی که به آن علاقه ندارید دشوار است و دشوارتر آنکه بخواهید این آموختهها را برای مدتی در ذهن خود نگه دارید. درست مانند خوردن داروی تلخی که باید آن را مدتی هم در دهان نگه داشت. اما نکته در اینجا است که ما مجبوریم چیزهایی را یاد بگیریم که به آنها علاقه نداریم و در بیشتر موارد باید آنها را در ذهن بایگانی هم بکنیم؛ چه باید کرد؟
مسائل ناخوشایند در ذهن زیاد نمیمانند، پس چارهای نیست جز اینکه به آنها علاقهمند شوید. کار سختی است اما شما میتوانید آن را انجام دهید. هر چه بیشتر بیاموزید بیشتر علاقهمند میشوید و هر چه بیشتر علاقهمند شوید، بیشتر میآموزید. راههای دیگری هم هست. میتوانید برای خود از شیوههای تلقین طبیعی، تشویق و حتی تنبیه استفاده کنید که در ادامه بیشتر درباره آنها صحبت خواهیم کرد.
آیا تاکنون به دنبال روشی بهتر برای حفظ لغات زبان بیگانه بودهاید؟ این روش را امتحان کنید.
اول با مشورت رفقا یک فرهنگ لغت مناسب انتخاب کنید. اول یک نگاه سطحی به چند صفحه داشته باشید. اگر کار سختی به نظر میآید، خودتان را ناراحت نکنید، درست میشود. اول زیر کلماتی که معنی آنها را میدانید خط بکشید، حالا آن کلمات را از خودتان بپرسید، اگر معنی کلمات را میدانستید خطها را درست کشیدهاید. در قدم بعدی سعی کنید کلماتی را که با یک یا دو بار خواندن حفظ میشوید، به صورت جدا نشاندار کنید. حالا این لغات را با لغاتی که از قبل میدانستید، به ترتیب سختی یا مثلاً به ترتیب الفبایی به دستههای جداگانه تقسیم و از یک دسته شروع به حفظ کردن کنید، آن هم با روش تکرار و البته بدون عجله و اضطراب. هر کدام از بخشها را که از بر شدید بخش بعد را شروع کنید، وقتی که چند بخش را به پایان رساندید از خودتان یک تست بگیرید. تحقیقات نشان داده زمان استفادهشده برای حفظ کردن یک لغتنامه ساده با این روش، 40 درصد کمتر از روش معمولی است. اغلب کتابهایی که میخوانیم همین طوری است، میشود گفت هر کتابی سه بخش دارد: 1- مطالبی که از قبل میدانیم 2- مطالبی که با یک یا دو بار خواندن حفظ میشویم. 3- مطالبی که فهمیدن و به یادآوردن آنها به وقت زیادی نیاز دارد. برای دسته اول مطالب، راههایی مثل خط کشیدن یا نشانهگذاری کمککننده است زیرا با این کار هر وقت کتاب را باز کنید دیگر مطالب قبلی یا سطحی را دوره نمیکنید. هر وقت بخشهای سختتر را یاد گرفتید، آنها را نیز در دسته اول قرار دهید و این کار را آن قدر تکرار کنید تا کل کتاب را حفظ شوید.
حتماً برای شما هم پیش آمده که وقتی کتابی را مطالعه میکنید (خصوصاً کتابهای درسی) مطالب اضافهای در ذهن شما پرسه میزند و مانع تمرکز شما روی مطلب اصلی میشوند. هوشیاری یک اصل مهم است و بدون آن فرایند یادگیری و حفظ کردن مختل میشود. دانشآموزی را در نظر بگیرید که تکالیفش را همیشه انجام میدهد، اما در امتحان نمره نمیآورد. دلیل، عدم تمرکز هنگام مطالعه است.
اگر شما فیلمی ببینید که جذاب نباشد اصلاً به نام بازیگران آن توجه نخواهید کرد ولی اگر در یک فیلم دیگر آنها را دیدید، میگویید که اسم او را فراموش کردم همچنین اگر جای دقیق کشورهای همسایه را نمیدانید به دلیل آن است که هیچگاه با علاقه به نقشه آنها نگاه نکردهاید.
اگر کاری را بر مبنای اطلاعاتی شروع کنیم که پایه و اساس درستی نداشته باشد، نتیجه نیز چندان مطلوب نخواهد بود. مارک تواین، رماننویس مشهور جایی نوشته است که «بخش اصلی آموزش را چیزهایی تشکیل میدهند که نیاموختهایم». پس مراقب باشید که اگر این نوع اطلاعات در پایه فکر شما بیش از حد فعال باشند ممکن است برای جبران اشتباهات دیگر انرژی و وقت لازم را نداشته باشید. مردم اغلب اشتباه شروع میکنند، چون مثبتنگر هستند، یعنی نکتههای صحیح که برای شروع کار لازم است را اگر چندان مفید به نظر نیایند رها میکنند و فقط نکتههایی را که حس مثبت به آنها میدهد یاد میگیرند. یکی از مهمترین راههای تقویت حافظه این است که اگر میخواهید کاری را شروع کنید، عجله نکنید و به کیفیت کار اهمیت زیادی بدهید. برای این کار بهتر است از یک راهنما استفاده کنید، زیرا چیزی را نادرست حفظ کردن و سپس فراموش کردن و دوباره یاد گرفتن یک سه بارهکاری بیهوده است.
برای به خاطر سپردن باید هر مطلبی را اول یاد گرفت و برای یاد گرفتن 2 تکنیک به کار میرود: اول اینکه میتوانیم یک عمل را به صورت عادت درآوریم و دوم اینکه آن مسأله را از راه فهمیدن درک کنیم. راه اول که همان انجام عملی کارها است معمولاً سریعتر جواب میدهد و کسانی که کارها را از این راه میآموزند علاقه بیشتری در انجام سریع امور دارند، پس برای اشخاصی که کارهای ساده انجام میدهند این نوع آموزش کارآمدتر است. اما فراموش نکنید که این افراد در مقابل شرایط سخت و نامتعارف کار، بسیار آسیبپذیرند و در صورت ترک عمل یا ایجاد فاصله بین آموزش و شروع به کار، مقدار زیادی از آموختههای خود را از دست میدهند. اما یادگیری از راه فهمیدن و تجزیه مسائل باعث میشود که حتی در صورت تغییر شیوه کار، شخص بازدهی قابل قبولی داشته باشد. هر قدر بتوان مطالب بیشتری را با هم ارتباط داد، به همان نسبت هم مطالب بهتر درک و در حافظه ذخیره میشوند. یک کارشناس امور رایانه را در نظر بگیرید، اگر او تخصص خود را از راه فهمیدن مبانی کار با کامپیوتر به دست آورده باشد بسیار راحت میتواند نسخههای جدید یک نرمافزار را درک و برای خود تحلیل کند و دیگر برای هر تغییر کوچکی نیاز به آموزش مجدد ندارد.
اگر کسی به نتیجه کار خود اعتماد نداشته باشد، قصد انجام او فقط یک امیدواری است و این طرز فکر باعث میشود شخص به اصطلاح قبل از مسابقه بازنده شود. اگر شما مرتباً به خود القا کنید که فلان درس مشکل است و من آن را نمیفهمم، هیچگاه نمیتوانید برداشت کاملی از مطالب آن درس داشته باشید. و اکثر افرادی که فکر میکنند دارای حافظه ضعیفی هستد بیشتر جریمه عدم اعتماد به نفس خود را پرداخت میکنند. یادتان نرود که حافظه شما مانند یک خدمتکار است، باید به او اعتماد کنید.
تحقیقات دانشمندان علوم رفتاری نشان داده است که حداکثر میتوان هفت مورد مستقل را در یک جلسه به خاطر سپرد. اما هرگز فکر نکنید که این برای شما یک محدودیت است و کارآیی ذهن را پایین آورده، بلکه کاملاً برعکس، فرض کنید یک کامیون بلوک ساختمانی در مقابل شما است و شما مجبور هستید که تمام آن را جابهجا کنید و ظرفیت شما در هر مرحله فقط به اندازه تعداد کمی از آنها است. به نظر شما این، مانعی برای رسیدن به هدف میباشد؟!
اگر برای انجام کارها برنامهریزی و دستهبندی داشته باشید ظرفیت هفتتایی ذهن بسیار هم مؤثر و مفید است. گاهی اطلاعات مانند یک درخت بزرگ است که اگر بخواهیم آن را حمل کنیم بهتر است به قطعات کوچکتر تقسیم شود و گاهی مانند شاخههای درختان میباشد که برای حمل لازم است که آنها را در دستههای بزرگتر جمعآوری کنیم. این دستهبندیها باید تا حد امکان ساده باشند و از پیچیده کردن بیمورد آنها اجتناب شود. مثلاً اگر یادگیری یک زبان خارجی را شروع کردهاید در ابتدا به گرامر و لغات استثنا کاری نداشته باشید و فقط سعی کنید که افعال، حروف اضافه و ضمایر را بشناسید و در مراحل بعد به سراغ سایر نکات بروید.
بعضی مطالب آن قدر واضح و روشن است که هیچوقت از ذهن پاک نمیشود. مطالبی که برای ما بااهمیت، دارای خاطره خوب یا صادقانه باشند در ذهن روشن و زنده باقی میمانند و تقریباً پاکناشدنی هستند. اگر بخواهید مطالب کوچکتر را نیز به همین صورت یا با انرژی کمتری به یاد بیاورید باید دایماً از آنها در ذهن خود یاد کنید و به عنوان مثال با دیدن یک شیء کمی درباره جنس، رنگ و باقی مشخصات آن فکر یا با دیدن یک دوست به نام او، رابطه خود با او و مسائلی از این قبیل فکر کنید. به این صورت سرعت پردازش ذهن شما هم به مرور زمان بالا میرود.
گام پنجم: ماهیگیری ابزار هم دارد
از قدیمالایام ابزارها و شیوههای مختلفی برای یادآوری ابداع شده است که هر کدام کاربرد خاص خودشان را داشتهاند. مثلاً در گذشتههای دور چاپارها برای حفظ نامهها از خطر گم یا ربوده شدن، آنها را از برمیکردند و برای این کار هرگاه در طول مسیر جای خلوتی مییافتند، متن نامه را با خود تکرار میکردند. آیا فکر کردهاید چرا در فرهنگ ما هزاران کتاب شعر علمی و عرفانی به صورت نظامی کامل و جامع تدوین شده و مقصود از این کار چه بوده است؟ امروزه کاربرد این روش (یعنی آهنگین و با وزن حفظ کردن مطالب) از نظر علمی کاملاً ثابت شده و در آموزشهای کودکان نیز کاربرد دارد.
یکی از سادهترین و قدیمیترین روشهای کمکی حفظ کردن، رمزگذاری است. مثلاً میتوانید کلمات را مخفف کنید (یعنی حروف اول آنها را به هم بچسبانید) یا اینکه کلمات را مختصر کنید (یعنی بعضی نامها یا حالتها را با روش خاص بیان کنید) مانند نام یگانهای نظامی، سازمانهای بینالمللی یا برخی شخصیتهای تاریخی. یکی دیگر از راههای بسیار قدیمی و مفید حفظ کردن مطالب، مخصوصاً نامها و کلمات، تفسیر عددی آنها است که در منابع غربی به آن «اختراع لایبنیتز» میگویند و ما خودمان هم در «حروف ابجد»مان همین کار را میکنیم. یعنی برای هر یک از حروف عددی در نظر گرفته میشود و کلمات را به اعداد تبدیل میکنند و بالعکس. شما میتوانید همین روش قدیمی را عیناً تکرار کنید یا اینکه برای خودتان روشی جدید ابداع نمایید که برای شما قابل فهمتر باشد و چه بسا از تمام روشهای قبلی نیز بهتر و کارآمدتر باشد.
هرچند محدودیتی برای استفاده از این روش وجود ندارد، اما باید مراقب بود که عاملی برای فراموشی مطلب اصلی شود و در ضمن نیازی نیست تا حتماً با استفاده از روشهای دیگران این کار را انجام دهید، بلکه میتوانید با استفاده از هوش و ذکاوت خود این نوع کلمات را برای خود بسازید و از آنها استفاده کنید.
یکی دیگر از روشها برای یادآوری، استفاده از تشابهات دوتایی است. یعنی اینکه شما میتوانید هر چیزی را در هنگام به خاطرسپاری با یک ارتباط ساده به چیز دیگری مربوط کنید و در هنگام یادآوری از این ارتباط استفاده نمایید، مثلاً چتر ← باران، آتش ← گرما، برگ ← درخت. برای فراموش نکردن نام دوستان میتوانید از این کار استفاده کنید؛ به عنوان مثال اگر نام شخصی «بزرگی» است، فوراً نام او را با چهره و اندام او ارتباط دهید و اگر خیلی قوی هیکل است بگویید که آقای بزرگی واقعاً بزرگ است و اگر خیلی بزرگ نیست عکس این را بگویید یا نام او را با شغلش ارتباط دهید یا با سایر جوانب شخصی او این رابطه را برقرار کنید. این روش برای به خاطرسپاری چیزهایی مثل لغات زبانهای بیگانه خیلیخیلی مفید است. نوع دوم این روش که استفاده از یک رابطه غیر منطقی است، همراه با یک لیست کلیدواژه کاربرد دارد و مبنای این روش همان روش حافظه «رات» میباشد و در بسیاری از کتابها مورد بررسی و توصیه قرار گرفته است. در این روش از یک سری کلیدواژه استفاده میشود که دارای 100 عضو است، مانند 1- کلاه 2- مرغ 3- ران خوک 4- خرگوش و ... حال شما هر چیز را که میخواهید به خاطر بسپارید به ترتیب با این لیست ارتباط میدهید، این رابطه باید کاملاً غیر منطقی باشد، آن هم به این دلیل که روابط غیر منطقی برای مدت کوتاه به خوبی در ذهن میمانند و شما میتوانید آنها را سریع به خاطر بیاورید. این روش برای استفاده در مواردی مانند مسابقههای تلویزیونی که چندین شیء را به فرد نشان میدهند و سپس از او میخواهند آنها را به یاد بیاورد، کاربرد دارد و شرط لازم برای استفاده از آن، دانستن کامل کلیدواژه است. از نواقص و شاید معایب این روش این است که اگر بخواهید چند بار با فواصل کوتاه از آن استفاده کنید، خیلی زود دچار تداخل میشوید. پس برای جلوگیری از تداخل، بعد از هر بار استفاده از آن باید موارد را از ذهنتان خارج کنید.
استفاده از توالی کلمات یکی دیگر از ابزارها است که در آن نیازی به دانستن یک لیست کلیدواژه نیست و میتوان کلمات بیربط را به خاطر سپرد. مثلاً چراغ و گاو را میتوان به وسیله یک ارتباط مثل «چراغ را روشن کن گاو را بدوش» به خاطر سپرد. از این روش میتوان در حفظ کردن متنهایی استفاده کرد که نیازی به یادآوری کلمه به کلمه تمام آن نیست، مثل آماده شدن برای یک سخنرانی که باید یک سری کلمات کلیدی را یادداشت کرد و در هنگام سخنرانی آنها را دنبال و به وسیله آنها افکار را به هم پیوند زد.
گام ششم: ماهیگیری سخت است، نترس
یکی از مشکلات حافظه، فراموشی موضوعاتی است که در میان موضوعات دیگر گم میشود؛ مثل انجام ندادن یکی از کارهای روزانه، فقط به دلیل آنکه آن را فراموش کردهایم. برای جلوگیری از این کار نیاز به یک فهرست از کارهایی که باید انجام دهیم داریم. مثل اساتیدی که برای تدریس موضوعات درسی از فهرست مطالب استفاده میکنند، شما هم برای کارهای روزانه خود یک لیست تهیه کنید و مطمئن باشید استفاده از یادداشت، دفتر تلفن، تقویم رومیزی و امثال آنها اصلاً نشانه حافظه ضعیف یا حواسپرتی نیست، بلکه شما با این کار ذهن خود را از مشغلههای بیهوده آزاد میکنید و آن را برای کارهای مفیدتر آماده نگه میدارید.
یادآوری موضوعات به دو عامل زمان و مکان نیز وابسته است. یعنی اگر قرار است کاری در ساعت معین انجام دهید، حتماً برای خود یک ابزار یادآوری مثل یادداشت روی آینه یا زنگ موبایل تهیه کنید که زمان آن کار را به شما یادآوری کند. البته این کارها برای اعمالی است که فقط یک بار قصد انجام آنها را دارید و برای کارهایی که به صورت روزانه باید تکرار شود، باید انجام آن را در میان کارهای روزانه برای خود تبدیل به یک عادت کنید. اگر هم قرار است کاری را در مکانی معین انجام دهید، قبل از رسیدن به آنجا پیش خود چندین بار مراحل انجام کار را تصور کنید و اگر کاری را در مکان معینی مرتباً فراموش میکنید، برای جلوگیری از این کار برای خود یک یادآورنده تهیه کنید و برای این کار از این نمونه کمک بگیرید. یکی از دوستان من طبق مقررات محل کار خود باید هر روز کارت ورودش را همراه خود میبرد، اما اکثر اوقات این کار را فراموش میکرد، به همین خاطر روی یک برگه نوشت کارت و داخل منزلش روی درب خروجی نصبش کرد، از آن روز دیگر این اتفاق برایش تکرار نشد. شما برای جلوگیری از دوبارهکاریهای روزمره و تکراری مانند چندین بار مراجعه به آشپزخانه آن هم فقط برای اینکه از بسته بودن شیر گاز اطمینان حاصل کنید، میتوانید بعد از انجام کار بلند با خود بگویید که «خب این کار را هم که انجام دادم» و مطمئن باشید که دیگر از یاد شما نخواهد رفت.
یادآوری اعداد یکی از عمومیترین مشکلات حافظه است. از مهمترین دلایل فراموشی اعداد، بیمعنی بودن آنها است؛ مثلاً اگر شما یک عدد 10 رقمی متشکل از تعدادی رقم زوج و فرد را فقط به وسیله روش تکرار حفظ کنید، در آیندهای نزدیک همگی یا بخشی از آن را فراموش خواهید کرد. پس اگر میخواهید عددی را حفظ کنید، تا آنجا که میتوانید باید آن را برای خود تفسیر کنید و این کار مانند حفظ کردن یک تصویر است. یعنی اینکه شما باید ابتدا نکاتی کلی را مثل عدد اول یا آخر به خاطر بسپارید و بعد بین آنها ارتباط برقرار کنید و به عب ای خارجی میشود، عدم آشنایی کامل و مواجهه عینی با این زبانها است. حافظه در این مورد هم مانند بسیاری نکات دیگر به عامل محرک و تقویتکننده انگیزه نیاز دارد. اگر شما آموختن یک زبان خارجی را از روی اجبار شروع کنید به طور حتم در طول کار با مشکل مواجه خواهید شد و حتی اگر در پایان کار مثلاً در امتحان آخر دوره نمره خوبی هم کسب کنید، مدت بقای اطلاعات در ذهن شما بسیار کوتاه خواهد بود. اما ناامید نشوید، دیدن کسانی که به زبان خارجی مسلط هستند برعکس میتواند انگیزهای برای شما باشد. فکر کنید که آنها وقت زیادی را برای این کار صرف کردهاند یا مانند کارشناسان زبان روابط میان زبانها را پیدا و روی آن وقت زیادی صرف کردهاند، در حالی که شما نه وقت این کار را داشتید و نه نیازی برای انجام این کار احساس میکردید. حالا که نیاز پیدا شده، باید سعی خودتان را بکنید. این نکات هم میتوانند مفید باشند: 1- سعی کنید یک راهنمای خوب بیابید تا با او مرتباً مکالمه کنید و در خواندن از او کمک بگیرید. 2- اخبار عمومی را در نشریات به هر دو زبان مطالعه کنید. 3- از متنهای ساده که به صورت دو زبانه منتشر میشوند استفاده کنید. 4- فیلمهای با زیرنویس نیز مفیدند. 5- به املا و تلفظ درست کلمات دقت کنید و این کار را عادت خودتان قرار دهید. 6- از یک نظام حافظهای مانند دفترچه یادداشت که بتوانید آن را مرتباً دوره کنید، استفاده نمایید. 7- با کلماتی که میبینید جمله بسازید یا به عبارتی آنها را با زندگی واقعی ربط دهید تا در ذهن شما دارای شکل و بار عاطفی شود. 8- بین زبان خود و زبان بیگانه ارتباطها را پیدا کنید، زیرا این کار بسیار مفید خواهد بود و از تداخلهای ذهنی جلوگیری میکند. 9- مطمئن باشید یاد گرفتن زبانهای بیگانه کار سختی نیست و فقط کافی است آن را برای خود جذاب کنید.
گام هفتم: ماهیها ماهر میشوند
خب تا حالا متوجه شدیم که برای تقویت حافظه دو شرط وجود دارد: علاقه و دقت. اما بیاید کمی عملیتر صحبت بکنیم. شما یک دانشآموز یا دانشجو هستید و دلتان میخواهد از وقتی که صرف درس خواندن میکنید، بیشترین نتیجه را بگیرید. پیشنهادهای ما این نکات کاربردی زیر است:
اگر بخواهید همزمان با تماشای برنامه تلویزیونی مورد علاقهتان مطالعه هم بکنید، شک نکنید که ضرر خواهید کرد؛ چون نه از کتاب چیزی خواهید فهمید و نه از تلویزیون. اگر در بین چند نفر که مشغول تماشای مسابقه فوتبال هستند نشستهاید، اصلاً سعی نکنید که بر روی مطالعه کتاب تمرکز کنید، زیرا موفق نمیشوید. بعضی افراد دوست دارند که هنگام مطالعه به موسیقی گوش دهند که این کار اشکالی ندارد، اما بهتر است حواسشان باشد که موسیقی همراه با خواننده نباشد، اولین بار نباشد که آن آهنگ را میشنوید و موسیقی فراز و فرودهای زیادی هم نداشته باشد.
از جمله بهترین و مهمترین نکات در مطالعه، کمک گرفتن از وسایل کمکی برای چشم است. در کتابهای آمار به این نکته بسیار اشاره شده که یک شکل خوب بهتر است از صد مطلب و شما نیز حتماً به این نکته واقف هستید. شاید یک دوره کامل درسی را بتوان با یک نمودار خلاصه کرد یا نتیجه یک تحقیق بزرگ را روی یک شکل نشان داد یا با کمک کاریکاتور بتوان یک حادثه بزرگ را یادآور شد، اما درک و بهرهبرداری از تصاویر هنری اکتسابی است که به مرور زمان و بر اثر مطالعه کسب میشود. یکی دیگر از مزایای این وسایل صرفهجویی در وقت است. مثلاً شما میتوانید برای آدرسدهی کروکی آنجا را بدون پیچیدگی خاصی رسم کنید. شما با ابداع چنین وسایلی، مطالب سخت و پیچیده را ساده میکنید، از یادگیری مطالب و مطمئن میشوید، اطلاعات را از راههای گوناگون جذب میکنید و با درگیر کردن خود در مطالب به آن علاقهمند میشوید و خلاقیتهای خود را بروز میدهید. یادتان باشد این وسایل حتماً لازم نیست برای همه جالب باشد و فقط کافی است که برای شما مفید باشد.
اگر محصل هستید حتماً برای شما اتفاق افتاده است که ساعتها مطالعه کردهاید اما در آخر دریافتهاید که مطالب مورد مطالعه شما هیچ ارزش خاصی نداشته و بهتر بود که اصلاً آنها را نمیخواندید. باید قبل از مطالعه هر متنی ارزش آن را تعیین کرد و برای این کار جز تمام راههایی که شما خودتان میدانید، یک راه مؤثر هم هست: قبل از خرید کتاب، نظر چند نفر که آن را مطالعه کردهاند را جویا شوید؛ به نویسنده، مترجم، شاعر و دفعات چاپ آن توجه کنید؛ به توضیحات یا پیشگفتار متن توجه نمایید تا هم از بار علمی و فرهنگی آن را بسنجید و هم ارتباط موضوع را با خود، مورد بررسی قرار دهید؛ نظام نوشتاری آنها را دریابید یعنی پیشگفتار، خلاصه و نتیجه آن را اول بخوانید. برای مرور مطالعات اول باید عادات مطالعهای را که از کودکی داشتهاید (مانند راه رفتن یا بلند خواندن) ترک کنید آن هم به دو دلیل: اگر مفید نیستند دلیلی برای تکرار آنها وجود ندارد و اگر هم خیلی مفید هستند، آنها را با تکرار بیهوده کماثر نکنید و برای یادگیری، موارد واقعاً سخت به کار ببرید و در مرحله بعد سعی کنید نگاه جدیدی به متون پیدا کنید یا به عبارتی دیدگاه خود را نسبت به متون تغییر دهید و دیگر مانند گذشته هر متنی را به صورت تعدادی حروف دنبال هم نبینید و ارزش کلمات را درک کنید. در ضمن جملات را جدا از هم نخوانید و سعی کنید متون را روان و با تسلط ادامه دهید، زیرا اگر بیش از حد کند بخوانید اصل موضوع را فراموش میکنید و اگر بیش از حد تند بخوانید به احتمال زیاد مطالب را درک نخواهید کرد. به خصوص در متونی که از نظر اندیشهای ارزش دارند مانند یک متون فلسفی یا اخلاقی، روی هیچ کلمهای توقف نکنید زیرا فهمیدن اندیشهها نیازی به فهمیدن همه کلمات ندارد یا به عبارتی «اندیشهها را مطالعه کنید نه کلمات را». ولی در متونی که ارزش جمله به جمله دارند مانند متنهای تخصصی و فنی جملات جدید را چند بار تکرار نمایید و هرگز فکر نکنید کندخوانها بهتر از تندخوانها یاد میگیرند. همیشه سعی کنید سرعت خواندن خود را با سرعت فکر کردن خود هماهنگ کنید. در کل عوامل تعیینکننده سرعت خواندن به این ترتیب است: 1- منظور و هدف شما از خواندن 2- مقدار آشنایی شما با زبان متن 3- میزان سختی و سبک نوشتاری متن.
شاید شما هم دیده باشید در اکثر سخنرانیها سخنران دستنوشتهای همراه دارد که گهگاه نگاهی به آن میاندازد. نوشتن را به عنوان یکی از راههای مؤثر به خاطرسپاری از یاد نبرید. فراموش نکنید که کتابها ابزار کاری هستند برای پیشرفت شما و هرگز از علامتگذاری در آنها به بهانه اینکه نباید کثیف شوند خودداری نکنید. با این کار شما برای دفعات بعدی، دسترسی خودتان به نکات مهم را آسان میکنید. در هنگام مطالعه اگر به سؤالی برخوردید یا با مطلبی مخالف بودید سریعاً آنها را در کتاب یادداشت کنید و سعی کنید نظرات خود را بیکموکاست یادداشت نمایید. اگر امکان این کار را ندارید (کتاب امانت است یا دلتان نمیآید) یادداشت دستی بردارید که این یادداشتها باید 1- مرتب و خوانا باشند. 2- فقط اندیشهها یا نکات اساسی در آن قید شده باشد. 3- عبارات نه آنقدر طولانی باشد که خستهکننده شوند و نه آنقدر کوتاه که در مراجعات بعدی نتوانید متوجه منظور خود شوید. 4- مطالب سخت را به گونهای نکتهبرداری کنید که برای ارتباط دادن آنها با هم در آینده دچار مشکل نشوید.
آیا تاکنون معلم یا استادی داشتهاید که آزمون مطالب تدریسشده در هر روز را سریعاً همان روز برگزار کند. یا در آخر کلاس سؤالی را مطرح کند که مجبور شوید آموختههای خود را دوره کنید؟ حتماً این چنین مطالبی بسیار بهتر در ذهن شما مانده است، دلیل این امر ضرورتاً تکرار مطالب در ذهن است و در کل مطالبی که در ابتدا و انتهای هر جلسه ارایه میشود را بهتر میتوانید در ذهن نگه دارید. ولی اگر میخواهید یک تصویر را در ذهن نگه دارید یا یک متن را خوب درک کنید، سعی نمایید در هر دور مطالعه از یک زوایه جدا به مطالب توجه کنید تا برای شما خاطرهانگیز شوند، یا اگر میخواهید که جملاتی از زبانهای دیگر را حفظ کنید جمله را بخوانید و بعد از چند بار تکرار با آن یک جمله بسازید و آن را نیز تکرار کنید.
اینکه شما بخواهید تمام یک متن را که نیاز به 8 تا 10 ساعت مطالعه دارد در یک نوبت مطالعه کنید، درست مثل این است که ورزشکاری که هر روز 2 ساعت تمرین دارد، تمام 12 ساعت تمرین هفته خود را در یک روز انجام دهد. سعی کنید برای هر کاری فواصل مشخص زمانی را تعیین کنید تا دچار تداخل ذهنی، خستگی، بیانگیزگی و در نتیجه فراموشی نشوید. هرچه مطالب برای شما آموزندهتر و جالبتر باشد بهتر در ذهن شما باقی میماند و نیاز کمتری به تمرین با فاصله دارند و برعکس تکالیف حفظی یا دارای تشابهات زیاد با سایر متون، نیاز بیشتری به این نوع تمرین دارند. همچنین اگر یک مطلب برای شما تنشزا باشد و در ذهن شما ایجاد تنش کند نکات آن بهتر در ذهن شما میماند. به عنوان مثال اگر یک مطلب را که در چند روز آینده باید امتحان دهید به صورت ناتمام مطالعه کنید و مطلب دیگری را که قرار نیست امتحانی برای آن برگزار شود را به صورت کامل مطالعه نمایید و ماندگاری هر دو را در یک زمان تست کنید، خواهید دید نکات مطلبی که در چند روز آینده باید امتحان دهید تقریباً 80 درصد بهتر در ذهن شما مانده است. پس به توصیههای زیر توجه کنید
1- اگر وقت کافی برای مطالعه یک درس ندارید مطالعه آن را آغاز نمایید و هر قدر که باقی ماند را باقی گذارید تا در وقت بهتری ادامه دهید. 2- هرگز در تمرینها دچار مکررخوانی یا همان «خرخوانی» خودمان نشوید. 3- فاصله بین مطالعه را شخصاً مشخص کنید. 4- برای یادگیری مطالبی که ارزش کاربردی در زندگی شما دارند، محدودهای زمانی قرار ندهید تا همیشه در ذهنتان پویا بمانند. 5- در بین مطالعات و یادگیریها از انجام کارهای ذهنی پرهیز کنید. 6- فاصله بین تمرینها آن قدر نباشد که دچار فراموشی طبیعی شوید.
البته درباره مدت زمان یک مطالعه یا به عبارت بهتر زمان یک جلسه آموزشی، مطالب بسیاری گفته شده است که بیشتر آنها روی این مطالب اتفاق نظر دارند: 1- مدت یک قسمت از کلاس آموزشی باید 25 تا 35 دقیقه باشد و در طول روز نهایتاً سه نوبت یک درس مشابه تدریس شود و اگر در طول روز کار دیگری انجام نمیشود، چهار نوبت. 2- اگر قرار است در طول صحبت واژه جدیدی ارایه شود بهتر است قبلاً آنها در یک لیست به حاضران ارایه داد. 3- تعداد واژهها یا نکات ارایهشده در هر بخش از تدریس نباید بیش از 7 عدد باشد.
به طور حتم شما ضرورت خواب یا نقش آن را در زندگی میدانید و در اینجا نیز مجال کافی را برای مطالعه این بحث نداریم، اما نکاتی را در اینباره ذکر میکنیم: 1- سعی کنید یک خواب راحت داشته باشید؛ یعنی در جایی ساکت و نسبتاً تاریک 2- مطالبی که قبل از خواب مطالعه میکنید را با دقت انتخاب کنید، زیرا خیلی خوب بر روی ذهن شما تأثیر میگذارند 3- خواب باید نیمه عمیق باشد، یعنی نه آنقدر طولانی که دچار کسالت شوید و نه آنقدر کوتاه که بعد از مدتی موجب سردرد یا بیحوصلگی شود.
اگر دقت کرده باشید حتماً دیدهاید که اکثر بازیگران تئاتر دیالوگهای خود را تا چند لحظه قبل از اجرا میخوانند و حتی در اجراهای بعدی نیز این کار را تکرار میکنند. مطمئناً آنها انسانیهای کمحواسی نیستند و دقیقاً بر کار خود مسلطاند. آنها سعی دارند مطالب را بیکموکاست در ذهن خود ذخیره کنند تا در هنگام اجرا دیگر انرژی خود را صرف یادآوری متنها نکنند بلکه آن را برای بالا بردن کیفیت کار ذخیره نمایند. این کار ابداً معنی «خرخوانی» نمیدهد، بلکه یک روش بسیاربسیار مؤثر است. در یک تحقیق این نتایج به دست آمده است:
برای مطالعات خود یک روش سازماندادهشده انتخاب یا ابداع کنید. مانند این روش که یکی از بهترین روشهای مطالعه برای موفقیت امتحان است:
در طول روزهای قبل از امتحان 1- متن را خوب بخوانید.2- نکات را خوب تحلیل کنید.3- نکات فرمولی را عیناً و نکات مفهومی را تقریباً شبیه به اصل آن یادداشت کنید. 4- درک کلی خود را از مطالب یادداشت کنید.
در یک یا دو روز مانده به امتحان مطالبی که به عنوان درک کلی از درس داشتهاید و نکات یادداشتشده را مطالعه کنید و اگر مشکلی بود سریعاً به کتاب یا جزوه خود مراجعه نمایید.
در شب امتحان نکات را نگاهی بیندازید و چند ساعت قبل از امتحان مجدداً آنها را دوره کنید.
در کل این مراحل هرگز ارتباط با دوستان همکلاسی را فراموش نکنید؛ زیرا همیشه نکاتی هست که از دید شما مخفی میماند و ضمناً بهترین راه یادگیری آموزش است.
حافظه خوب به یک دانشنامه یا دایرهالمعارف شبیه است که در دست یک دانشمند ارزش واقعی خود را پیدا میکند. زیرا که دانشمند، هم میتواند آن را بخواند و هم در ادامه آن مطالبی را بنویسید. از این رو است که تأکید داریم هرچه بیشتر بدانید بیشتر میآموزید و شما هیچگاه در راه رسیدن به خوشبختی سعی نکنید خاطرات تلخ را در ذهنتان مدفون کنید، زیرا این کار به پاره کردن صفحاتی از آن دانشنامه میماند که خطرات و نامهربانیها را یادآور شده است و نتیجه آن گرفتاری در مشکلاتی است که به راحتی میتوانستید از آنها گذر کنید. پس بیایید با هم جمعبندی کنیم: خوشبخت کسی است که ذهنی کممشغله، راحت و در عین حال پذیرای هرگونه ناکامی و نارسایی در زندگی داشته باشد. در راه تقویت حافظه آنانی که استعداد بیشتری داشته باشند سریعتر از سایرین پیشرفت خواهند کرد و آنانی که روی روشهای یادگیری خود تکیه میکنند، میتوانند به حد مطلوب حافظه دست یابند. ارت دیگر از راههای زیادی میتوان اعداد را با معنی تلقی کرد. یکی از این راهها پیدا کردن اعداد کلیدی است. برای مثال جهت حفظ کردن و به کارگیری جدول ضرب اعداد بهتر است که ابتدا سه ستون مربوط به مضارب اعداد 5 و 10 را حفظ کرد و بعد برای تسریع در محاسبه، به جای سعی در یادآوری 8 × 6، میتوان گفت 8 × 5 = 40 و اگر 8 واحد دیگر به آن اضافه کنیم جواب حاصل میشود. اگر این کار را برای خود به صورت یک تمرین و سرگرمی درآورید تا در اغلب محاسبات بتوانید از آنها استفاده کنید، بعد از مدتی متوجه خواهید شد که هم برای محاسبات، ذهنی مساعد پیدا کردهاید و هم برای روابط ساده دیگر نیازی به تلاش ندارید. حالا میتوانید به روابط مشکلتر مثل فکر کنید. باز میتوان اعداد را با وسایل دیگری از این نوع مانند «خاطرات 25 سالگی» یا «25 روز کار در ماه»، برای خود منطقی کرد. اعدادی که برای شما جنبه اطلاعات عمومی دارند مانند مساحت کشورها و چیزهایی شبیه به این را بهتر است که به طور دقیق حفظ نکنید و فقط به عدد گردشده توجه نمایید. فقط وقتی که باید اعداد شبیه به هم را حفظ کنید لازم است که به جزئیات دقت نمایید. نکته دیگر آنکه سعی کنید اعداد را درست یاد بگیرید و اگر آنها را در جایی ثبت میکنید باید این کار طوری باشد که در آینده دچار اشتباه نشویم. حالا به مثالهای زیر دقت و به روابط آنها توجه کنید:
* 222 مساوی است با 3 تا 2، 6810 مساوی است با 3 رقم زوج که از 6 شروع شده است، 279 برابر است با 2+7 که شود 9، 125119 مساوی با شماره تلفن آتشنشانی و ساعت گویا است، 1357 همان چهار رقم اول فرد یا سال پیروزی انقلاب است، 181 یکی از اعداد اول است، 121 یعنی مجذور 11، 1359 برابر یک سری اعداد فرد که به جای 9،7 آمده است میباشد، 2467 یعنی رقم اول زوج که آخرش خسته شده و به جای 8 نوشته 7، 1236 میشود 1+2+3= 6 و خیلی مثالهای مشابه دیگر.
شما میتوانید اعداد را به صورت آهنگین یا روشهای دیگر حفظ کنید. فراموش نکنید که اینها تنها تعداد محدودی از مثالها است و شما با استفاده از هوش خود میتوانید رابطههای زیادی را پیدا کنید که اعداد را در ذهن شما حک کنند.
یکی از مهارتهای ذهنی بشری یادگیری زبانهای بیگانه است که در آن کمک زیادی از حافظه گرفته میشود. یکی از عواملی که باعث عدم یادگیری یا کند بودن پیشرفت در زبانه
منبع: http://tandorosti.com
گام اول: از فرار ماهیها ناراحت نشو، درس بگیر
تا به حال چند بار اتفاق افتاده است که یکی از دوستان از یک خاطره مشترک با شما صحبت کرده و شما در کمال تعجب گفتهاید که «چیزی یادم نمیآید»؟ اما با این حال شما مطمئن هستید که میلیونها چیز میدانید، اگر اینطور فکر نمیکنید کافی است به دور و برتان نگاهی بیندازید. آیا صدها چیز اطرافتان برای شما دارای معنی مشخصی از نظر جنس، رنگ و کیفیت نیستند؟ شما حتی درباره چیزهایی میدانید که هرگز ندیدهاید، مانند یک کشور خارجی و خیلی چیزهای دیگر. ممکن است چیزهایی را از یاد برده باشید اما آیا دیگر چیزی را به خاطر نمیآورید؟ پس تعجب نکنید اگر چیزی را فراموش میکنید؛ تعجبانگیزتر بهخاطرآوری آن همه مطلب است. بله، درست متوجه شدهاید، شما یک حافظه درخشان دارید و فقط چون از کارکرد آن رضایت کافی ندارید این متن را دنبال میکنید و این عدم رضایت اصلاً بد نیست. حالا اگر حرف ما را قبول ندارید و میخواهید حتماً قدرت حافظه خود را اندازه بگیرید، پیشنهاد میکنیم خیلی به تستهای موجود در نشریات عمومی توجه نکنید، زیرا معمولاً دارای ارزش علمی نیستند. تستهای معتبر فقط در اختیار روانشناسان است و آنها نیز روش تفسیر آن را بلدند. تستهای حافظه باید ذهن را خیلی سریع ارزشیابی کنند و ضریب عامل هوش باید حداقل باشد. مثلاً یک کودک 10 ساله با بهره هوشی متوسط میتواند دوسوم از اعداد را که به صورت شش رقمی به او گفته میشود را تکرار کند، البته به شرطی که تعداد اعداد از سه بیشتر نباشد. یک بزرگسال متوسط میتواند دوسوم از سه دسته عدد هفت رقمی را تکرار کند و یک بزرگسال باهوش میتواند یک سری عدد هشت رقمی و بیشتر را عیناً و برعکس تکرار کند. حال شما میتوانید با اطرافیانتان این تست را انجام دهید. البته این تست هنگامی جواب درست میدهد که شما شرایط تست را دقیقاً رعایت کرده باشید و با طرف مقابلتان هم هیچ خصومتی نداشته باشند و ایشان هم نسبت به شما. توجه داشته باشید چون این تست از نوع تستهای شنیداری است، باید اعداد را شمرد و کامل تکرار کرد و در جواب تست، ضعفهای احتمالی شنوایی فرد ارزیابیشونده را نیز در نظر گرفت.
حالا شما قدرت تقریبی حافظه خود را میدانید و کاملاً آماده فراگیری سایر مراحل تقویت حافظه هستید.
گام دوم: ماهیها را بشناس
برای اینکه بتوانیم فرایندی را تقویت بکنیم، باید اول بدانیم که آن فرایند دقیقاً چه چیز و چطور است. تا امروز مطالب زیادی درباره ذهن و هوش شنیدهاید و شاید فکر کنید که حافظه بخشی از مغز است، در حالی که این ذهنیت چندان درست نیست. حافظه یکی از کارکردهای ذهن است و ذهن فعالیتهای دیگری نیز دارد. از طرفی رابطه حافظه با هوش مستقیم میباشد و به خاطر همین است که در اغلب تستهای هوش حافظه یکی از بخشهای اساسی محسوب میشود. حال در اینجا چندین تعریف استاندارد از حافظه را که از نشریات و کتب علمی استخراج شده است را برای شما ذکر میکنیم تا شما نیز به فراخور دیدگاه خود آنها را به خاطر بسپارید: 1- نگهداری به مفهوم ظرفیت یادآوری، برابر است با حافظه 2- نگهداری به خاطر سپردن بالقوه است، یعنی چیزی در ذهن که ممکن است بعدها به یاد آورده شود. 3- یادآوری یعنی زنده کردن خاطرهای در ذهن که گواه نگهداری چیزی است در ذهن 4- حافظه، به کار افتادن تمام ذهن است برای یادآوری 5- یک تجربه خاص گذشته
آیا تا به حال فکر کردهاید که چرا وقتی به چیزی فکر یا نگاه میکنید ناخودآگاه چیزهای دیگری به ذهن میرسد؛ به نظر افلاطون اندیشهها به وسیله پیوندهایی به یکدیگر متصل هستند، یا به نظر سقراط هنگامی که چیزی درک میشود میتواند چیزی شبیه یا مغایر با خود را زنده کند. روانشناسان اینگونه رابطه را «تداعی اندیشه» میگویند. توجه داشته باشید که هر قدر مطلبی در ذهن با مطالب دیگر بیشتر ارتباط مستقیم یا معکوس داشته باشد بهتر در ذهن میماند و ربط دادن خوب مطالب به هم میتواند راز یک حافظه خوب باشد.
و حالا یک راز دیگر؛ شما هر قدر بدانید بیشتر میتوانید ذخیره کنید و هر چه بیشتر ذخیره کنید بیشتر میتوانید بیاموزید و این رابطه دو طرفه تا بینهایت ادامه دارد، پس از آن غافل نشوید.
رابطه حافظه و یادگیری یک رابطه مکمل است. یعنی یادگیری کاملاً متکی بر حافظه میباشد، اما از نگاه دیگر میتوان گفت که حافظه همان یادگیری است با اثر ماندگاری طولانی. ما یک سری از قوانین یادگیری سودمند که در طی تحقیقات فراوان مشخص شدهاند را برای شما جمعآوری کردهایم تا دیگر شما نیازی به مطالعه چندین کتاب برای فراگیری آنها نداشته باشید.
سه قانون مهم در مورد یادگیری وجود دارد: 1- قانون آمادگی: به «انگیزه» بیشتر اهمیت بدهید. انگیزه مهمترین عامل آغاز و انجام یک کار است، درست مانند گرسنگی برای دنبال غذا رفتن. اگر آمادگی انجام کاری در شخص نباشد شخص از انجام آن بهرهای نخواهد برد. 2- قانون تکرار (تمرین): اگر کاری با عقاید شخص مغایرت نداشته و آمادگی انجام آن در شخص وجود داشته باشد، فرد با تمرین میتواند آن را به خوبی بیاموزد، البته این قانون درباره همه علوم صادق نیست. 3- قانون اثر: هر شخص برای انحام کار خود هدفی دارد مثلاً حیوانات برای به دست آوردن غذا چیزی را میآموزند یا دانشآموزان برای کسب نمره فعالیت میکنند. مردم «بر اثر» چیزی، چیزهای دلپذیر را حفظ و چیزهای ناخوشایند را فراموش میکنند.
یک راز دیگر هم هست؛ دیدهاید وقتی بعضی از خاطراتمان را برای دیگران تعریف میکنیم برخی یا باور نمیکنند یا با وجود آنکه خود نیز جزیی از آن بودهاند آن را به یاد نمیآورند. تعجب نکنید، این یکی از خاصیتهای ذهن است که همه چیز را به دلخواه ذخیره مینماید و اگر هم چیزی دوست نداشته باشد آن را یا حذف میکند یا به گونهای تغییر میدهد که دوستداشتنیتر شود. درست مانند دستگاه گوارش که ماهیت بسیاری چیزها را تغییر میدهد تا قابل جذب شود. این اتفاق البته ناخودآگاه است ولی میتوان آن را کنترل کرد. این خاصیت همان «پندار» یا «خیال» شماست.
میماند رابطه حافظه و مغز؛ دقیقاً مشخص نیست که عمل ضبط حافظه توسط کدام قسمت از مغز انجام میشود اما میتوان گفت که هر چیز که یاد گرفته یا تجربه میشود یک ردّ عصبی در مغز است. درست مثل اینکه چیزی در مغز حک شود؛ مانند نوشتن کلمهای روی یک طومار بلند که شاید هرگز نتوان به راحتی آن را پیدا کرد، اما مهم این است که آن مطلب در جایی ماندگار است. چون در اینجا قصد نداریم درباره ساختمان مغز صحبت نماییم فقط یادآوری کنیم که به عقیده روانشناسان اگر مغز آسیب فیزیکی ندیده باشد تقریباً چیزی را فراموش نمیکند، یعنی اگر مطلبی وارد ذهن شد دیگر هرگز به طور کامل حذف نمیشود.
گام سوم: ماهیها فرار میکنند چون ...
حافظه همزادی دارد به نام فراموشی. البته فراموشی همیشه هم چیز بدی نیست و فقط باید آن را کنترل کرد.
اگر فکر میکنید چیزی را فراموش کردهاید، احتمالاً به این دلیل است که آن را ناقص به خاطر سپردهاید یا اصلاً حفظ نکردهاید.
اگر از ذهن خود مانند یک خدمتکار توقع بیش از حد داشته باشید قطعاً جواب خوبی دریافت نخواهید کرد. پس هرگز از به خاطر نیاوردن چیزی که برای به یاد ماندنش تلاش نکردهاید ناراحت نشوید. این مطلب برای چیزهایی که به آنها علاقه ندارید نیز صادق است. اگر آدم گوشهگیری هستید و اطرافیان و کلاً اشخاص را به سختی به یاد میآورید یا اگر علومی را که دوست ندارید از روی اجبار مطالعه میکنید به طور حتم دچار گرفتاری بزرگی شدهاید، پس این را فراموش نکنید که تنها راه رهایی «ایجاد علاقه» است.
آیا تا به حال به عکسهای بیکیفیت دقت و تفاوت آنها را با عکسهای خوب احساس کردهاید؟ یکی از اساسیترین نکات که موجب عدم کیفیت در عکسها میشود متمرکز نبودن روی هدف یا تمرکز روی چندین هدف است. این مثال دقیقاً مثال ذهن شماست، یعنی اینکه در یک لحظه نمیتوان بر روی دو مطلب تمرکز کرد، بعضی از دانشآموزان یا دانشجویان آنقدر حواسشان متوجه نگرانیها و دلمشغولیهای شخصیشان است که نمیتوانند بر روی هیچ مطلبی تمرکز کنند و به همین دلیل دچار افت تحصیلی میشوند. اما اگر باز هم فکر میکنید که زیادی فراموشکارید و مسائل مورد علاقه خود را نیز فراموش میکنید، اینها را از خودتان بپرسید: 1- به چه موضوعی علاقه دارید؟ 2- آیا درباره موضوع مورد علاقه خود مطالعه کردهاید یا درباره آن با کسی مشورت داشتهاید؟ 3- آیا درباره آن موضوع میتوانید با کسی بحث کنید یا درباره آن چیزی بنویسید؟ مطمئن باشید که اگر بتوانید به دو مورد آخر جواب مثبت دهید احتمال فراموشی آن مطالب بسیار کم خواهد بود.
نکتهاش این است که تمرکز، خودش از فوائد فراموشی است، یعنی برای اینکه بتوانید روی یک موضوع تمرکز کنید باید سایر موضوعات را فراموش نمایید که این نوع از فراموشی را «فراموشی ارادی» مینامند. اینکه مطالب خوشایند بهتر از مطالب ناخوشایند در ذهن میمانند یک امر غیر ارادی است. نوع دیگری از فراموشی که «فراموشی تدافعی» نام دارد باعث میشود ما مطالبی را که به ضرر خود میدانیم فراموش کنیم، مثل خطاهایی که مرتکب میشویم و بعدها دیگر آن را یا مربوط به خود نمیدانیم یا دیگر صحتشان را تأیید نمیکنیم. این نکته باز هم اشاره دارد به اینکه خاطرات خوب بهتر در ذهن میمانند، اما فراموش نکنید که خاطرات بد نیز فراموش نخواهند شد و فقط به گوشههای تاریک ذهن رانده میشوند.
فراموشی ارادی یا تدافعی را میتوان با استفاده از روشهای زیر کنترل کرد تا کارایی ذهن بالا رود: 1- روی موضوع اصلی تمرکز نمایید و به سایر مطالب توجهی نکنید. 2- از جمع کردن خاطرات بیمصرف بپرهیزید زیرا بعد از مدتی در ذهن خود با یک صندوقچه پر از لباس کهنه مواجه میشوید که از تمام محتویات آن شاید یکی دوتای آنها به کار شما بیایند اما یافتن آنها نیز کاری بسیار سخت و گاهی غیر ممکن است. 3- از خاطرات بد و آزاردهنده فرار نکنید زیرا که آثار فرار کردن از آنها بسیار زیانبار است، پس آنها را بسیار با حوصله و دقت بررسی نمایید و هر وقت که دیگر آزاردهنده نبود آن را قبول کنید.
یک راه خوب دیگر برای پیشگیری از فراموشی، «تجربه عملی» است که در آموزش به عنوان کار عملی از آن یاد میشود. به عنوان مثال اگر در دوران مدرسه سنگها را در درس زمینشناسی آن هم در محیط کلاس مطالعه کنید احتمال عدم موفقیت در شناسایی آنها در محیط بیرون زیاد است، اما اگر آنها را در محیط کوهستان دیده باشید بدون مطالعه نیز در آینده میتوانید آنها را از سایر سنگها تشخیص دهید، اما اگر میخواهید مهارت خود را حفظ کنید نباید برای مدت دراز دست از تمرین بکشید و نیز توجه داشته باشید که فراموشی بر اثر عدم استعمال، یک امر طبیعی است و برای اینکه بعد از یک مدت طولانی مطلبی را به خاطر نمیآورید خود را سرزنش نکنید.
در یک پژوهش دانشگاهی این نتایج به دست آمده است: افرادی که علوم ریاضی و جبر را یک سال به کار نبردند بعد از این مدت حدود 60 درصد از مطالب را فراموش کردند و اشخاصی که مطالب مربوط به درس شیمی را در طول تابستان تکرار نکردند، حدود نیمی از آن را فراموش کردند. اما افرادی که درسها را در طول تابستان مرور نمودند بعد از پایان تحصیلات تقریباً بیش از نیمی از مطالب سالهای اول را نیز به یاد داشتند.
جز عدم استعمال، یک عامل دیگر هم در فراموشی مؤثر است. عاملی به نام «تداخل». تا به حال برایتان پیش آمده که در حالی که عمیقاً درگیر مسألهای هستید رانندگی کنید و بدون آنکه متوجه شوید از چراغ قرمز یا از خیابان مورد نظر عبور نمایید. در اینجا یا مواردی مثل این، یک عامل احساسی موجب تداخل در توجه شما به محیط شده است. یک احساس نیرومند مانند علاقه نیز میتواند باعث تداخل شود. شما هم احتمالاً در بین اطرافیانتان کسانی را دیدهاید که وقتی به کسی علاقهمند شدهاند نظم و انسجام قبلی زندگی خود را از دست دادهاند. تأثیر این عامل میتواند بسیار قوی و حتی دایمی باشد. البته احساسات غیر رومانتیک نیز میتوانند باعث تداخل شوند و نیز این عوامل میتوانند آن چنان روی تمرکز فرد تأثیر بگذارند که دیگر قدرت تصمیمگیری سریع در لحظه را از او بگیرند. مانند رانندگان عصابی یا خیلی ترسو.
فراموشی چندتایی عامل مؤثر دیگر هم دارد که کاربردیتر از بقیه، بیخوابی و کمخوابی است. خواب یکی از مهمترین عوامل در یادگیری و یادآوری و کمخوابی عاملی برای فراموشکاری است. اگر فردی بتواند بعد از یک ساعت خواب روزانه 50 درصد مطالب را به خاطر بیاورد بعد از یک ساعت کار روزانه حداکثر میتواند 20 درصد مطالب را به یاد بیاورد.
گام چهارم: فوت و فنهای ماهیگیری
قبلاً هم گفتیم رمز اصلی موفقیت در این کار، فقط علاقه است. یاد گرفتن چیزهایی که به آن علاقه ندارید دشوار است و دشوارتر آنکه بخواهید این آموختهها را برای مدتی در ذهن خود نگه دارید. درست مانند خوردن داروی تلخی که باید آن را مدتی هم در دهان نگه داشت. اما نکته در اینجا است که ما مجبوریم چیزهایی را یاد بگیریم که به آنها علاقه نداریم و در بیشتر موارد باید آنها را در ذهن بایگانی هم بکنیم؛ چه باید کرد؟
مسائل ناخوشایند در ذهن زیاد نمیمانند، پس چارهای نیست جز اینکه به آنها علاقهمند شوید. کار سختی است اما شما میتوانید آن را انجام دهید. هر چه بیشتر بیاموزید بیشتر علاقهمند میشوید و هر چه بیشتر علاقهمند شوید، بیشتر میآموزید. راههای دیگری هم هست. میتوانید برای خود از شیوههای تلقین طبیعی، تشویق و حتی تنبیه استفاده کنید که در ادامه بیشتر درباره آنها صحبت خواهیم کرد.
آیا تاکنون به دنبال روشی بهتر برای حفظ لغات زبان بیگانه بودهاید؟ این روش را امتحان کنید.
اول با مشورت رفقا یک فرهنگ لغت مناسب انتخاب کنید. اول یک نگاه سطحی به چند صفحه داشته باشید. اگر کار سختی به نظر میآید، خودتان را ناراحت نکنید، درست میشود. اول زیر کلماتی که معنی آنها را میدانید خط بکشید، حالا آن کلمات را از خودتان بپرسید، اگر معنی کلمات را میدانستید خطها را درست کشیدهاید. در قدم بعدی سعی کنید کلماتی را که با یک یا دو بار خواندن حفظ میشوید، به صورت جدا نشاندار کنید. حالا این لغات را با لغاتی که از قبل میدانستید، به ترتیب سختی یا مثلاً به ترتیب الفبایی به دستههای جداگانه تقسیم و از یک دسته شروع به حفظ کردن کنید، آن هم با روش تکرار و البته بدون عجله و اضطراب. هر کدام از بخشها را که از بر شدید بخش بعد را شروع کنید، وقتی که چند بخش را به پایان رساندید از خودتان یک تست بگیرید. تحقیقات نشان داده زمان استفادهشده برای حفظ کردن یک لغتنامه ساده با این روش، 40 درصد کمتر از روش معمولی است. اغلب کتابهایی که میخوانیم همین طوری است، میشود گفت هر کتابی سه بخش دارد: 1- مطالبی که از قبل میدانیم 2- مطالبی که با یک یا دو بار خواندن حفظ میشویم. 3- مطالبی که فهمیدن و به یادآوردن آنها به وقت زیادی نیاز دارد. برای دسته اول مطالب، راههایی مثل خط کشیدن یا نشانهگذاری کمککننده است زیرا با این کار هر وقت کتاب را باز کنید دیگر مطالب قبلی یا سطحی را دوره نمیکنید. هر وقت بخشهای سختتر را یاد گرفتید، آنها را نیز در دسته اول قرار دهید و این کار را آن قدر تکرار کنید تا کل کتاب را حفظ شوید.
حتماً برای شما هم پیش آمده که وقتی کتابی را مطالعه میکنید (خصوصاً کتابهای درسی) مطالب اضافهای در ذهن شما پرسه میزند و مانع تمرکز شما روی مطلب اصلی میشوند. هوشیاری یک اصل مهم است و بدون آن فرایند یادگیری و حفظ کردن مختل میشود. دانشآموزی را در نظر بگیرید که تکالیفش را همیشه انجام میدهد، اما در امتحان نمره نمیآورد. دلیل، عدم تمرکز هنگام مطالعه است.
اگر شما فیلمی ببینید که جذاب نباشد اصلاً به نام بازیگران آن توجه نخواهید کرد ولی اگر در یک فیلم دیگر آنها را دیدید، میگویید که اسم او را فراموش کردم همچنین اگر جای دقیق کشورهای همسایه را نمیدانید به دلیل آن است که هیچگاه با علاقه به نقشه آنها نگاه نکردهاید.
اگر کاری را بر مبنای اطلاعاتی شروع کنیم که پایه و اساس درستی نداشته باشد، نتیجه نیز چندان مطلوب نخواهد بود. مارک تواین، رماننویس مشهور جایی نوشته است که «بخش اصلی آموزش را چیزهایی تشکیل میدهند که نیاموختهایم». پس مراقب باشید که اگر این نوع اطلاعات در پایه فکر شما بیش از حد فعال باشند ممکن است برای جبران اشتباهات دیگر انرژی و وقت لازم را نداشته باشید. مردم اغلب اشتباه شروع میکنند، چون مثبتنگر هستند، یعنی نکتههای صحیح که برای شروع کار لازم است را اگر چندان مفید به نظر نیایند رها میکنند و فقط نکتههایی را که حس مثبت به آنها میدهد یاد میگیرند. یکی از مهمترین راههای تقویت حافظه این است که اگر میخواهید کاری را شروع کنید، عجله نکنید و به کیفیت کار اهمیت زیادی بدهید. برای این کار بهتر است از یک راهنما استفاده کنید، زیرا چیزی را نادرست حفظ کردن و سپس فراموش کردن و دوباره یاد گرفتن یک سه بارهکاری بیهوده است.
برای به خاطر سپردن باید هر مطلبی را اول یاد گرفت و برای یاد گرفتن 2 تکنیک به کار میرود: اول اینکه میتوانیم یک عمل را به صورت عادت درآوریم و دوم اینکه آن مسأله را از راه فهمیدن درک کنیم. راه اول که همان انجام عملی کارها است معمولاً سریعتر جواب میدهد و کسانی که کارها را از این راه میآموزند علاقه بیشتری در انجام سریع امور دارند، پس برای اشخاصی که کارهای ساده انجام میدهند این نوع آموزش کارآمدتر است. اما فراموش نکنید که این افراد در مقابل شرایط سخت و نامتعارف کار، بسیار آسیبپذیرند و در صورت ترک عمل یا ایجاد فاصله بین آموزش و شروع به کار، مقدار زیادی از آموختههای خود را از دست میدهند. اما یادگیری از راه فهمیدن و تجزیه مسائل باعث میشود که حتی در صورت تغییر شیوه کار، شخص بازدهی قابل قبولی داشته باشد. هر قدر بتوان مطالب بیشتری را با هم ارتباط داد، به همان نسبت هم مطالب بهتر درک و در حافظه ذخیره میشوند. یک کارشناس امور رایانه را در نظر بگیرید، اگر او تخصص خود را از راه فهمیدن مبانی کار با کامپیوتر به دست آورده باشد بسیار راحت میتواند نسخههای جدید یک نرمافزار را درک و برای خود تحلیل کند و دیگر برای هر تغییر کوچکی نیاز به آموزش مجدد ندارد.
اگر کسی به نتیجه کار خود اعتماد نداشته باشد، قصد انجام او فقط یک امیدواری است و این طرز فکر باعث میشود شخص به اصطلاح قبل از مسابقه بازنده شود. اگر شما مرتباً به خود القا کنید که فلان درس مشکل است و من آن را نمیفهمم، هیچگاه نمیتوانید برداشت کاملی از مطالب آن درس داشته باشید. و اکثر افرادی که فکر میکنند دارای حافظه ضعیفی هستد بیشتر جریمه عدم اعتماد به نفس خود را پرداخت میکنند. یادتان نرود که حافظه شما مانند یک خدمتکار است، باید به او اعتماد کنید.
تحقیقات دانشمندان علوم رفتاری نشان داده است که حداکثر میتوان هفت مورد مستقل را در یک جلسه به خاطر سپرد. اما هرگز فکر نکنید که این برای شما یک محدودیت است و کارآیی ذهن را پایین آورده، بلکه کاملاً برعکس، فرض کنید یک کامیون بلوک ساختمانی در مقابل شما است و شما مجبور هستید که تمام آن را جابهجا کنید و ظرفیت شما در هر مرحله فقط به اندازه تعداد کمی از آنها است. به نظر شما این، مانعی برای رسیدن به هدف میباشد؟!
اگر برای انجام کارها برنامهریزی و دستهبندی داشته باشید ظرفیت هفتتایی ذهن بسیار هم مؤثر و مفید است. گاهی اطلاعات مانند یک درخت بزرگ است که اگر بخواهیم آن را حمل کنیم بهتر است به قطعات کوچکتر تقسیم شود و گاهی مانند شاخههای درختان میباشد که برای حمل لازم است که آنها را در دستههای بزرگتر جمعآوری کنیم. این دستهبندیها باید تا حد امکان ساده باشند و از پیچیده کردن بیمورد آنها اجتناب شود. مثلاً اگر یادگیری یک زبان خارجی را شروع کردهاید در ابتدا به گرامر و لغات استثنا کاری نداشته باشید و فقط سعی کنید که افعال، حروف اضافه و ضمایر را بشناسید و در مراحل بعد به سراغ سایر نکات بروید.
بعضی مطالب آن قدر واضح و روشن است که هیچوقت از ذهن پاک نمیشود. مطالبی که برای ما بااهمیت، دارای خاطره خوب یا صادقانه باشند در ذهن روشن و زنده باقی میمانند و تقریباً پاکناشدنی هستند. اگر بخواهید مطالب کوچکتر را نیز به همین صورت یا با انرژی کمتری به یاد بیاورید باید دایماً از آنها در ذهن خود یاد کنید و به عنوان مثال با دیدن یک شیء کمی درباره جنس، رنگ و باقی مشخصات آن فکر یا با دیدن یک دوست به نام او، رابطه خود با او و مسائلی از این قبیل فکر کنید. به این صورت سرعت پردازش ذهن شما هم به مرور زمان بالا میرود.
گام پنجم: ماهیگیری ابزار هم دارد
از قدیمالایام ابزارها و شیوههای مختلفی برای یادآوری ابداع شده است که هر کدام کاربرد خاص خودشان را داشتهاند. مثلاً در گذشتههای دور چاپارها برای حفظ نامهها از خطر گم یا ربوده شدن، آنها را از برمیکردند و برای این کار هرگاه در طول مسیر جای خلوتی مییافتند، متن نامه را با خود تکرار میکردند. آیا فکر کردهاید چرا در فرهنگ ما هزاران کتاب شعر علمی و عرفانی به صورت نظامی کامل و جامع تدوین شده و مقصود از این کار چه بوده است؟ امروزه کاربرد این روش (یعنی آهنگین و با وزن حفظ کردن مطالب) از نظر علمی کاملاً ثابت شده و در آموزشهای کودکان نیز کاربرد دارد.
یکی از سادهترین و قدیمیترین روشهای کمکی حفظ کردن، رمزگذاری است. مثلاً میتوانید کلمات را مخفف کنید (یعنی حروف اول آنها را به هم بچسبانید) یا اینکه کلمات را مختصر کنید (یعنی بعضی نامها یا حالتها را با روش خاص بیان کنید) مانند نام یگانهای نظامی، سازمانهای بینالمللی یا برخی شخصیتهای تاریخی. یکی دیگر از راههای بسیار قدیمی و مفید حفظ کردن مطالب، مخصوصاً نامها و کلمات، تفسیر عددی آنها است که در منابع غربی به آن «اختراع لایبنیتز» میگویند و ما خودمان هم در «حروف ابجد»مان همین کار را میکنیم. یعنی برای هر یک از حروف عددی در نظر گرفته میشود و کلمات را به اعداد تبدیل میکنند و بالعکس. شما میتوانید همین روش قدیمی را عیناً تکرار کنید یا اینکه برای خودتان روشی جدید ابداع نمایید که برای شما قابل فهمتر باشد و چه بسا از تمام روشهای قبلی نیز بهتر و کارآمدتر باشد.
هرچند محدودیتی برای استفاده از این روش وجود ندارد، اما باید مراقب بود که عاملی برای فراموشی مطلب اصلی شود و در ضمن نیازی نیست تا حتماً با استفاده از روشهای دیگران این کار را انجام دهید، بلکه میتوانید با استفاده از هوش و ذکاوت خود این نوع کلمات را برای خود بسازید و از آنها استفاده کنید.
یکی دیگر از روشها برای یادآوری، استفاده از تشابهات دوتایی است. یعنی اینکه شما میتوانید هر چیزی را در هنگام به خاطرسپاری با یک ارتباط ساده به چیز دیگری مربوط کنید و در هنگام یادآوری از این ارتباط استفاده نمایید، مثلاً چتر ← باران، آتش ← گرما، برگ ← درخت. برای فراموش نکردن نام دوستان میتوانید از این کار استفاده کنید؛ به عنوان مثال اگر نام شخصی «بزرگی» است، فوراً نام او را با چهره و اندام او ارتباط دهید و اگر خیلی قوی هیکل است بگویید که آقای بزرگی واقعاً بزرگ است و اگر خیلی بزرگ نیست عکس این را بگویید یا نام او را با شغلش ارتباط دهید یا با سایر جوانب شخصی او این رابطه را برقرار کنید. این روش برای به خاطرسپاری چیزهایی مثل لغات زبانهای بیگانه خیلیخیلی مفید است. نوع دوم این روش که استفاده از یک رابطه غیر منطقی است، همراه با یک لیست کلیدواژه کاربرد دارد و مبنای این روش همان روش حافظه «رات» میباشد و در بسیاری از کتابها مورد بررسی و توصیه قرار گرفته است. در این روش از یک سری کلیدواژه استفاده میشود که دارای 100 عضو است، مانند 1- کلاه 2- مرغ 3- ران خوک 4- خرگوش و ... حال شما هر چیز را که میخواهید به خاطر بسپارید به ترتیب با این لیست ارتباط میدهید، این رابطه باید کاملاً غیر منطقی باشد، آن هم به این دلیل که روابط غیر منطقی برای مدت کوتاه به خوبی در ذهن میمانند و شما میتوانید آنها را سریع به خاطر بیاورید. این روش برای استفاده در مواردی مانند مسابقههای تلویزیونی که چندین شیء را به فرد نشان میدهند و سپس از او میخواهند آنها را به یاد بیاورد، کاربرد دارد و شرط لازم برای استفاده از آن، دانستن کامل کلیدواژه است. از نواقص و شاید معایب این روش این است که اگر بخواهید چند بار با فواصل کوتاه از آن استفاده کنید، خیلی زود دچار تداخل میشوید. پس برای جلوگیری از تداخل، بعد از هر بار استفاده از آن باید موارد را از ذهنتان خارج کنید.
استفاده از توالی کلمات یکی دیگر از ابزارها است که در آن نیازی به دانستن یک لیست کلیدواژه نیست و میتوان کلمات بیربط را به خاطر سپرد. مثلاً چراغ و گاو را میتوان به وسیله یک ارتباط مثل «چراغ را روشن کن گاو را بدوش» به خاطر سپرد. از این روش میتوان در حفظ کردن متنهایی استفاده کرد که نیازی به یادآوری کلمه به کلمه تمام آن نیست، مثل آماده شدن برای یک سخنرانی که باید یک سری کلمات کلیدی را یادداشت کرد و در هنگام سخنرانی آنها را دنبال و به وسیله آنها افکار را به هم پیوند زد.
گام ششم: ماهیگیری سخت است، نترس
یکی از مشکلات حافظه، فراموشی موضوعاتی است که در میان موضوعات دیگر گم میشود؛ مثل انجام ندادن یکی از کارهای روزانه، فقط به دلیل آنکه آن را فراموش کردهایم. برای جلوگیری از این کار نیاز به یک فهرست از کارهایی که باید انجام دهیم داریم. مثل اساتیدی که برای تدریس موضوعات درسی از فهرست مطالب استفاده میکنند، شما هم برای کارهای روزانه خود یک لیست تهیه کنید و مطمئن باشید استفاده از یادداشت، دفتر تلفن، تقویم رومیزی و امثال آنها اصلاً نشانه حافظه ضعیف یا حواسپرتی نیست، بلکه شما با این کار ذهن خود را از مشغلههای بیهوده آزاد میکنید و آن را برای کارهای مفیدتر آماده نگه میدارید.
یادآوری موضوعات به دو عامل زمان و مکان نیز وابسته است. یعنی اگر قرار است کاری در ساعت معین انجام دهید، حتماً برای خود یک ابزار یادآوری مثل یادداشت روی آینه یا زنگ موبایل تهیه کنید که زمان آن کار را به شما یادآوری کند. البته این کارها برای اعمالی است که فقط یک بار قصد انجام آنها را دارید و برای کارهایی که به صورت روزانه باید تکرار شود، باید انجام آن را در میان کارهای روزانه برای خود تبدیل به یک عادت کنید. اگر هم قرار است کاری را در مکانی معین انجام دهید، قبل از رسیدن به آنجا پیش خود چندین بار مراحل انجام کار را تصور کنید و اگر کاری را در مکان معینی مرتباً فراموش میکنید، برای جلوگیری از این کار برای خود یک یادآورنده تهیه کنید و برای این کار از این نمونه کمک بگیرید. یکی از دوستان من طبق مقررات محل کار خود باید هر روز کارت ورودش را همراه خود میبرد، اما اکثر اوقات این کار را فراموش میکرد، به همین خاطر روی یک برگه نوشت کارت و داخل منزلش روی درب خروجی نصبش کرد، از آن روز دیگر این اتفاق برایش تکرار نشد. شما برای جلوگیری از دوبارهکاریهای روزمره و تکراری مانند چندین بار مراجعه به آشپزخانه آن هم فقط برای اینکه از بسته بودن شیر گاز اطمینان حاصل کنید، میتوانید بعد از انجام کار بلند با خود بگویید که «خب این کار را هم که انجام دادم» و مطمئن باشید که دیگر از یاد شما نخواهد رفت.
یادآوری اعداد یکی از عمومیترین مشکلات حافظه است. از مهمترین دلایل فراموشی اعداد، بیمعنی بودن آنها است؛ مثلاً اگر شما یک عدد 10 رقمی متشکل از تعدادی رقم زوج و فرد را فقط به وسیله روش تکرار حفظ کنید، در آیندهای نزدیک همگی یا بخشی از آن را فراموش خواهید کرد. پس اگر میخواهید عددی را حفظ کنید، تا آنجا که میتوانید باید آن را برای خود تفسیر کنید و این کار مانند حفظ کردن یک تصویر است. یعنی اینکه شما باید ابتدا نکاتی کلی را مثل عدد اول یا آخر به خاطر بسپارید و بعد بین آنها ارتباط برقرار کنید و به عب ای خارجی میشود، عدم آشنایی کامل و مواجهه عینی با این زبانها است. حافظه در این مورد هم مانند بسیاری نکات دیگر به عامل محرک و تقویتکننده انگیزه نیاز دارد. اگر شما آموختن یک زبان خارجی را از روی اجبار شروع کنید به طور حتم در طول کار با مشکل مواجه خواهید شد و حتی اگر در پایان کار مثلاً در امتحان آخر دوره نمره خوبی هم کسب کنید، مدت بقای اطلاعات در ذهن شما بسیار کوتاه خواهد بود. اما ناامید نشوید، دیدن کسانی که به زبان خارجی مسلط هستند برعکس میتواند انگیزهای برای شما باشد. فکر کنید که آنها وقت زیادی را برای این کار صرف کردهاند یا مانند کارشناسان زبان روابط میان زبانها را پیدا و روی آن وقت زیادی صرف کردهاند، در حالی که شما نه وقت این کار را داشتید و نه نیازی برای انجام این کار احساس میکردید. حالا که نیاز پیدا شده، باید سعی خودتان را بکنید. این نکات هم میتوانند مفید باشند: 1- سعی کنید یک راهنمای خوب بیابید تا با او مرتباً مکالمه کنید و در خواندن از او کمک بگیرید. 2- اخبار عمومی را در نشریات به هر دو زبان مطالعه کنید. 3- از متنهای ساده که به صورت دو زبانه منتشر میشوند استفاده کنید. 4- فیلمهای با زیرنویس نیز مفیدند. 5- به املا و تلفظ درست کلمات دقت کنید و این کار را عادت خودتان قرار دهید. 6- از یک نظام حافظهای مانند دفترچه یادداشت که بتوانید آن را مرتباً دوره کنید، استفاده نمایید. 7- با کلماتی که میبینید جمله بسازید یا به عبارتی آنها را با زندگی واقعی ربط دهید تا در ذهن شما دارای شکل و بار عاطفی شود. 8- بین زبان خود و زبان بیگانه ارتباطها را پیدا کنید، زیرا این کار بسیار مفید خواهد بود و از تداخلهای ذهنی جلوگیری میکند. 9- مطمئن باشید یاد گرفتن زبانهای بیگانه کار سختی نیست و فقط کافی است آن را برای خود جذاب کنید.
گام هفتم: ماهیها ماهر میشوند
خب تا حالا متوجه شدیم که برای تقویت حافظه دو شرط وجود دارد: علاقه و دقت. اما بیاید کمی عملیتر صحبت بکنیم. شما یک دانشآموز یا دانشجو هستید و دلتان میخواهد از وقتی که صرف درس خواندن میکنید، بیشترین نتیجه را بگیرید. پیشنهادهای ما این نکات کاربردی زیر است:
اگر بخواهید همزمان با تماشای برنامه تلویزیونی مورد علاقهتان مطالعه هم بکنید، شک نکنید که ضرر خواهید کرد؛ چون نه از کتاب چیزی خواهید فهمید و نه از تلویزیون. اگر در بین چند نفر که مشغول تماشای مسابقه فوتبال هستند نشستهاید، اصلاً سعی نکنید که بر روی مطالعه کتاب تمرکز کنید، زیرا موفق نمیشوید. بعضی افراد دوست دارند که هنگام مطالعه به موسیقی گوش دهند که این کار اشکالی ندارد، اما بهتر است حواسشان باشد که موسیقی همراه با خواننده نباشد، اولین بار نباشد که آن آهنگ را میشنوید و موسیقی فراز و فرودهای زیادی هم نداشته باشد.
از جمله بهترین و مهمترین نکات در مطالعه، کمک گرفتن از وسایل کمکی برای چشم است. در کتابهای آمار به این نکته بسیار اشاره شده که یک شکل خوب بهتر است از صد مطلب و شما نیز حتماً به این نکته واقف هستید. شاید یک دوره کامل درسی را بتوان با یک نمودار خلاصه کرد یا نتیجه یک تحقیق بزرگ را روی یک شکل نشان داد یا با کمک کاریکاتور بتوان یک حادثه بزرگ را یادآور شد، اما درک و بهرهبرداری از تصاویر هنری اکتسابی است که به مرور زمان و بر اثر مطالعه کسب میشود. یکی دیگر از مزایای این وسایل صرفهجویی در وقت است. مثلاً شما میتوانید برای آدرسدهی کروکی آنجا را بدون پیچیدگی خاصی رسم کنید. شما با ابداع چنین وسایلی، مطالب سخت و پیچیده را ساده میکنید، از یادگیری مطالب و مطمئن میشوید، اطلاعات را از راههای گوناگون جذب میکنید و با درگیر کردن خود در مطالب به آن علاقهمند میشوید و خلاقیتهای خود را بروز میدهید. یادتان باشد این وسایل حتماً لازم نیست برای همه جالب باشد و فقط کافی است که برای شما مفید باشد.
اگر محصل هستید حتماً برای شما اتفاق افتاده است که ساعتها مطالعه کردهاید اما در آخر دریافتهاید که مطالب مورد مطالعه شما هیچ ارزش خاصی نداشته و بهتر بود که اصلاً آنها را نمیخواندید. باید قبل از مطالعه هر متنی ارزش آن را تعیین کرد و برای این کار جز تمام راههایی که شما خودتان میدانید، یک راه مؤثر هم هست: قبل از خرید کتاب، نظر چند نفر که آن را مطالعه کردهاند را جویا شوید؛ به نویسنده، مترجم، شاعر و دفعات چاپ آن توجه کنید؛ به توضیحات یا پیشگفتار متن توجه نمایید تا هم از بار علمی و فرهنگی آن را بسنجید و هم ارتباط موضوع را با خود، مورد بررسی قرار دهید؛ نظام نوشتاری آنها را دریابید یعنی پیشگفتار، خلاصه و نتیجه آن را اول بخوانید. برای مرور مطالعات اول باید عادات مطالعهای را که از کودکی داشتهاید (مانند راه رفتن یا بلند خواندن) ترک کنید آن هم به دو دلیل: اگر مفید نیستند دلیلی برای تکرار آنها وجود ندارد و اگر هم خیلی مفید هستند، آنها را با تکرار بیهوده کماثر نکنید و برای یادگیری، موارد واقعاً سخت به کار ببرید و در مرحله بعد سعی کنید نگاه جدیدی به متون پیدا کنید یا به عبارتی دیدگاه خود را نسبت به متون تغییر دهید و دیگر مانند گذشته هر متنی را به صورت تعدادی حروف دنبال هم نبینید و ارزش کلمات را درک کنید. در ضمن جملات را جدا از هم نخوانید و سعی کنید متون را روان و با تسلط ادامه دهید، زیرا اگر بیش از حد کند بخوانید اصل موضوع را فراموش میکنید و اگر بیش از حد تند بخوانید به احتمال زیاد مطالب را درک نخواهید کرد. به خصوص در متونی که از نظر اندیشهای ارزش دارند مانند یک متون فلسفی یا اخلاقی، روی هیچ کلمهای توقف نکنید زیرا فهمیدن اندیشهها نیازی به فهمیدن همه کلمات ندارد یا به عبارتی «اندیشهها را مطالعه کنید نه کلمات را». ولی در متونی که ارزش جمله به جمله دارند مانند متنهای تخصصی و فنی جملات جدید را چند بار تکرار نمایید و هرگز فکر نکنید کندخوانها بهتر از تندخوانها یاد میگیرند. همیشه سعی کنید سرعت خواندن خود را با سرعت فکر کردن خود هماهنگ کنید. در کل عوامل تعیینکننده سرعت خواندن به این ترتیب است: 1- منظور و هدف شما از خواندن 2- مقدار آشنایی شما با زبان متن 3- میزان سختی و سبک نوشتاری متن.
شاید شما هم دیده باشید در اکثر سخنرانیها سخنران دستنوشتهای همراه دارد که گهگاه نگاهی به آن میاندازد. نوشتن را به عنوان یکی از راههای مؤثر به خاطرسپاری از یاد نبرید. فراموش نکنید که کتابها ابزار کاری هستند برای پیشرفت شما و هرگز از علامتگذاری در آنها به بهانه اینکه نباید کثیف شوند خودداری نکنید. با این کار شما برای دفعات بعدی، دسترسی خودتان به نکات مهم را آسان میکنید. در هنگام مطالعه اگر به سؤالی برخوردید یا با مطلبی مخالف بودید سریعاً آنها را در کتاب یادداشت کنید و سعی کنید نظرات خود را بیکموکاست یادداشت نمایید. اگر امکان این کار را ندارید (کتاب امانت است یا دلتان نمیآید) یادداشت دستی بردارید که این یادداشتها باید 1- مرتب و خوانا باشند. 2- فقط اندیشهها یا نکات اساسی در آن قید شده باشد. 3- عبارات نه آنقدر طولانی باشد که خستهکننده شوند و نه آنقدر کوتاه که در مراجعات بعدی نتوانید متوجه منظور خود شوید. 4- مطالب سخت را به گونهای نکتهبرداری کنید که برای ارتباط دادن آنها با هم در آینده دچار مشکل نشوید.
آیا تاکنون معلم یا استادی داشتهاید که آزمون مطالب تدریسشده در هر روز را سریعاً همان روز برگزار کند. یا در آخر کلاس سؤالی را مطرح کند که مجبور شوید آموختههای خود را دوره کنید؟ حتماً این چنین مطالبی بسیار بهتر در ذهن شما مانده است، دلیل این امر ضرورتاً تکرار مطالب در ذهن است و در کل مطالبی که در ابتدا و انتهای هر جلسه ارایه میشود را بهتر میتوانید در ذهن نگه دارید. ولی اگر میخواهید یک تصویر را در ذهن نگه دارید یا یک متن را خوب درک کنید، سعی نمایید در هر دور مطالعه از یک زوایه جدا به مطالب توجه کنید تا برای شما خاطرهانگیز شوند، یا اگر میخواهید که جملاتی از زبانهای دیگر را حفظ کنید جمله را بخوانید و بعد از چند بار تکرار با آن یک جمله بسازید و آن را نیز تکرار کنید.
اینکه شما بخواهید تمام یک متن را که نیاز به 8 تا 10 ساعت مطالعه دارد در یک نوبت مطالعه کنید، درست مثل این است که ورزشکاری که هر روز 2 ساعت تمرین دارد، تمام 12 ساعت تمرین هفته خود را در یک روز انجام دهد. سعی کنید برای هر کاری فواصل مشخص زمانی را تعیین کنید تا دچار تداخل ذهنی، خستگی، بیانگیزگی و در نتیجه فراموشی نشوید. هرچه مطالب برای شما آموزندهتر و جالبتر باشد بهتر در ذهن شما باقی میماند و نیاز کمتری به تمرین با فاصله دارند و برعکس تکالیف حفظی یا دارای تشابهات زیاد با سایر متون، نیاز بیشتری به این نوع تمرین دارند. همچنین اگر یک مطلب برای شما تنشزا باشد و در ذهن شما ایجاد تنش کند نکات آن بهتر در ذهن شما میماند. به عنوان مثال اگر یک مطلب را که در چند روز آینده باید امتحان دهید به صورت ناتمام مطالعه کنید و مطلب دیگری را که قرار نیست امتحانی برای آن برگزار شود را به صورت کامل مطالعه نمایید و ماندگاری هر دو را در یک زمان تست کنید، خواهید دید نکات مطلبی که در چند روز آینده باید امتحان دهید تقریباً 80 درصد بهتر در ذهن شما مانده است. پس به توصیههای زیر توجه کنید
1- اگر وقت کافی برای مطالعه یک درس ندارید مطالعه آن را آغاز نمایید و هر قدر که باقی ماند را باقی گذارید تا در وقت بهتری ادامه دهید. 2- هرگز در تمرینها دچار مکررخوانی یا همان «خرخوانی» خودمان نشوید. 3- فاصله بین مطالعه را شخصاً مشخص کنید. 4- برای یادگیری مطالبی که ارزش کاربردی در زندگی شما دارند، محدودهای زمانی قرار ندهید تا همیشه در ذهنتان پویا بمانند. 5- در بین مطالعات و یادگیریها از انجام کارهای ذهنی پرهیز کنید. 6- فاصله بین تمرینها آن قدر نباشد که دچار فراموشی طبیعی شوید.
البته درباره مدت زمان یک مطالعه یا به عبارت بهتر زمان یک جلسه آموزشی، مطالب بسیاری گفته شده است که بیشتر آنها روی این مطالب اتفاق نظر دارند: 1- مدت یک قسمت از کلاس آموزشی باید 25 تا 35 دقیقه باشد و در طول روز نهایتاً سه نوبت یک درس مشابه تدریس شود و اگر در طول روز کار دیگری انجام نمیشود، چهار نوبت. 2- اگر قرار است در طول صحبت واژه جدیدی ارایه شود بهتر است قبلاً آنها در یک لیست به حاضران ارایه داد. 3- تعداد واژهها یا نکات ارایهشده در هر بخش از تدریس نباید بیش از 7 عدد باشد.
به طور حتم شما ضرورت خواب یا نقش آن را در زندگی میدانید و در اینجا نیز مجال کافی را برای مطالعه این بحث نداریم، اما نکاتی را در اینباره ذکر میکنیم: 1- سعی کنید یک خواب راحت داشته باشید؛ یعنی در جایی ساکت و نسبتاً تاریک 2- مطالبی که قبل از خواب مطالعه میکنید را با دقت انتخاب کنید، زیرا خیلی خوب بر روی ذهن شما تأثیر میگذارند 3- خواب باید نیمه عمیق باشد، یعنی نه آنقدر طولانی که دچار کسالت شوید و نه آنقدر کوتاه که بعد از مدتی موجب سردرد یا بیحوصلگی شود.
اگر دقت کرده باشید حتماً دیدهاید که اکثر بازیگران تئاتر دیالوگهای خود را تا چند لحظه قبل از اجرا میخوانند و حتی در اجراهای بعدی نیز این کار را تکرار میکنند. مطمئناً آنها انسانیهای کمحواسی نیستند و دقیقاً بر کار خود مسلطاند. آنها سعی دارند مطالب را بیکموکاست در ذهن خود ذخیره کنند تا در هنگام اجرا دیگر انرژی خود را صرف یادآوری متنها نکنند بلکه آن را برای بالا بردن کیفیت کار ذخیره نمایند. این کار ابداً معنی «خرخوانی» نمیدهد، بلکه یک روش بسیاربسیار مؤثر است. در یک تحقیق این نتایج به دست آمده است:
برای مطالعات خود یک روش سازماندادهشده انتخاب یا ابداع کنید. مانند این روش که یکی از بهترین روشهای مطالعه برای موفقیت امتحان است:
در طول روزهای قبل از امتحان 1- متن را خوب بخوانید.2- نکات را خوب تحلیل کنید.3- نکات فرمولی را عیناً و نکات مفهومی را تقریباً شبیه به اصل آن یادداشت کنید. 4- درک کلی خود را از مطالب یادداشت کنید.
در یک یا دو روز مانده به امتحان مطالبی که به عنوان درک کلی از درس داشتهاید و نکات یادداشتشده را مطالعه کنید و اگر مشکلی بود سریعاً به کتاب یا جزوه خود مراجعه نمایید.
در شب امتحان نکات را نگاهی بیندازید و چند ساعت قبل از امتحان مجدداً آنها را دوره کنید.
در کل این مراحل هرگز ارتباط با دوستان همکلاسی را فراموش نکنید؛ زیرا همیشه نکاتی هست که از دید شما مخفی میماند و ضمناً بهترین راه یادگیری آموزش است.
حافظه خوب به یک دانشنامه یا دایرهالمعارف شبیه است که در دست یک دانشمند ارزش واقعی خود را پیدا میکند. زیرا که دانشمند، هم میتواند آن را بخواند و هم در ادامه آن مطالبی را بنویسید. از این رو است که تأکید داریم هرچه بیشتر بدانید بیشتر میآموزید و شما هیچگاه در راه رسیدن به خوشبختی سعی نکنید خاطرات تلخ را در ذهنتان مدفون کنید، زیرا این کار به پاره کردن صفحاتی از آن دانشنامه میماند که خطرات و نامهربانیها را یادآور شده است و نتیجه آن گرفتاری در مشکلاتی است که به راحتی میتوانستید از آنها گذر کنید. پس بیایید با هم جمعبندی کنیم: خوشبخت کسی است که ذهنی کممشغله، راحت و در عین حال پذیرای هرگونه ناکامی و نارسایی در زندگی داشته باشد. در راه تقویت حافظه آنانی که استعداد بیشتری داشته باشند سریعتر از سایرین پیشرفت خواهند کرد و آنانی که روی روشهای یادگیری خود تکیه میکنند، میتوانند به حد مطلوب حافظه دست یابند. ارت دیگر از راههای زیادی میتوان اعداد را با معنی تلقی کرد. یکی از این راهها پیدا کردن اعداد کلیدی است. برای مثال جهت حفظ کردن و به کارگیری جدول ضرب اعداد بهتر است که ابتدا سه ستون مربوط به مضارب اعداد 5 و 10 را حفظ کرد و بعد برای تسریع در محاسبه، به جای سعی در یادآوری 8 × 6، میتوان گفت 8 × 5 = 40 و اگر 8 واحد دیگر به آن اضافه کنیم جواب حاصل میشود. اگر این کار را برای خود به صورت یک تمرین و سرگرمی درآورید تا در اغلب محاسبات بتوانید از آنها استفاده کنید، بعد از مدتی متوجه خواهید شد که هم برای محاسبات، ذهنی مساعد پیدا کردهاید و هم برای روابط ساده دیگر نیازی به تلاش ندارید. حالا میتوانید به روابط مشکلتر مثل فکر کنید. باز میتوان اعداد را با وسایل دیگری از این نوع مانند «خاطرات 25 سالگی» یا «25 روز کار در ماه»، برای خود منطقی کرد. اعدادی که برای شما جنبه اطلاعات عمومی دارند مانند مساحت کشورها و چیزهایی شبیه به این را بهتر است که به طور دقیق حفظ نکنید و فقط به عدد گردشده توجه نمایید. فقط وقتی که باید اعداد شبیه به هم را حفظ کنید لازم است که به جزئیات دقت نمایید. نکته دیگر آنکه سعی کنید اعداد را درست یاد بگیرید و اگر آنها را در جایی ثبت میکنید باید این کار طوری باشد که در آینده دچار اشتباه نشویم. حالا به مثالهای زیر دقت و به روابط آنها توجه کنید:
* 222 مساوی است با 3 تا 2، 6810 مساوی است با 3 رقم زوج که از 6 شروع شده است، 279 برابر است با 2+7 که شود 9، 125119 مساوی با شماره تلفن آتشنشانی و ساعت گویا است، 1357 همان چهار رقم اول فرد یا سال پیروزی انقلاب است، 181 یکی از اعداد اول است، 121 یعنی مجذور 11، 1359 برابر یک سری اعداد فرد که به جای 9،7 آمده است میباشد، 2467 یعنی رقم اول زوج که آخرش خسته شده و به جای 8 نوشته 7، 1236 میشود 1+2+3= 6 و خیلی مثالهای مشابه دیگر.
شما میتوانید اعداد را به صورت آهنگین یا روشهای دیگر حفظ کنید. فراموش نکنید که اینها تنها تعداد محدودی از مثالها است و شما با استفاده از هوش خود میتوانید رابطههای زیادی را پیدا کنید که اعداد را در ذهن شما حک کنند.
یکی از مهارتهای ذهنی بشری یادگیری زبانهای بیگانه است که در آن کمک زیادی از حافظه گرفته میشود. یکی از عواملی که باعث عدم یادگیری یا کند بودن پیشرفت در زبانه
منبع: http://tandorosti.com
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}